آیا سرمایهداری در حال کشتن ما است؟ /سرمایه داری چگونه ایمنی غذایی اروپا را از بین میبرد؟! / شرکتهای آمریکایی چطور به سودهای سرشار رسیدند؟ /سرمایهداران هزینهی واقعی و کامل تولیدشان را نمیپردازند!
وقتی خوب دقت میکنیم میبینیم تمام سودی که سرمایهداری در طی قرون متمادی به دست آورده به این خاطر بوده که سرمایهداران هزینهی واقعی و کامل تولیدشان را نپرداختهاند. آنها هزینه را به دوش محیطزیست و دیگران انداختهاند و جیب خودشان از سود پر کردهاند.
پایگاه خبری تحلیلی فردا:
تولید ناخالص ملی معیار دقیقی برای رشد اقتصادی نیست چرا که هزینههای خارجی آلودگی و استهلاک منابع در آن لحاظ نمیشود.اقتصاددانان بومگرا (اکولوژیست) مانند هرمان دالی (Herman E. Daly) تأکید دارند که هزینههای خارجی آلودگی و استهلاک منابع در تولید ناخالص داخلی محاسبه نمیشود بنابراین ما نمیدانیم افزایش در جی دی پی یک مزیت است یا خسران.هزینههای بیرونی اقتصاد بسیار مهم و در حال بیشتر شدن هستند. به شکلی تاریخی، شرکتهای صنعتی و تولیدی، کشاورزی صنعتی، سیستمهای فاضلاب شهری و دیگر مقصران، هزینههای فعالیتهایشان را بر محیطزیست و دیگران منتقل کردهاند.
اخیراً گزارشهای زیادی وجود داشته در مورد علفکش رونداپ محصول کمپانی مونسانتو که مادهی اصلیاش گلیفوسات بهعنوان یک مادهی سرطانزا شناخته میشود. بررسی این نمونه برای فهم اهمیت هزینههای خارجی در اقتصاد مفید است.یک سازمان سلامت عمومی به نام گروه کاری محیطزیستی، اخیراً گزارش کرده آزمایشهایش نشان میدهند که در همهی ۴۵ غذای صبحانهای که کودکان مصرف میکنند به غیر از دو تا مادهی گلیفوسات را پیدا کرده است. این غذاها شامل گرانولا، اسنک بار و غلات صبحانهی ساخت شرکتهای کواکر، کلوگ و جنرال میلز میشده است.
آزمایشهایی که در کشور برزیل انجام شده نشان میدهد در شیر ۸۳ درصد مادران شیرده مادهی گلیفوسات وجود دارد.
مؤسسهی محیطزیست مونیخ گزارش کرده که ۱۴ برند پرفروش ماءالشعیر در آلمان در محصولاتشان گلیفوسات وجود دارد.گلیفوسات در ادرار کشاورزان مکزیکی و آبهای زیرزمینی این کشور هم دیده شده است.مجلهی ساینتفیک آمریکن در گزارش خود اشاره میکند که حتی مواد تشکیل دهندهی داخلی رونداپ میتوانند سلولهای انسانی را بکشند به ویژه سلولهای جنینی، جفتی و بند ناف.یک سمشناس آلمانی، مؤسسهی ملی ارزیابی خطر آلمان و مقامات ایمنی غذای اروپا را به خاطر قبول نتیجهگیری کمپانی مونسانتو که گلیفوسات سرطانزا نیست به تقلب علمی متهم کرد.
در مقابل این یافتهها، گزارشهای علمی وجود دارد که بودجهشان را صنایع تأمین میکنند و میگویند ارتباطی بین گلیفوسات و سرطان وجود ندارد در حالی که دانشمندان مستقل معتقدند این ارتباط وجود دارد. جای تعجب ندارد تحقیقاتی که بودجهاش را شرکتها و صنایع تأمین کنند به همان نتایج دلخواه کمپانیها برسند.
اختلاف نظر دیگر که وجود دارد در مورد میزان و سطح آلودگی برای محصولات است که وجود چه میزان گلیفوسات آنها را در ردهی محصولات خطرناک قرار میدهد. مسئله در اینجا این است که بر کاربرد و زمان استفاده تأکید میشود در حالی که دیر یا زود تمرکز مواد سمی به حدی میرسد که خطرناک باشد.
آنچه در این مقاله میخواهیم بگوییم این است که اگر گلیفوسات سرطانزا باشد، هزینهی زندگیهای ازدسترفته و هزینههای پزشکی پرداخت شده بابت آن را کمپانیهای تولیدکنندهی آن نمیپردازند. اگر این هزینهها برای شرکت مونساتو خارجی محسوب نشود، که میشود، اگر کمپانی مجبور باشد این هزینهها را بپردازد، هزینهی تولید این محصول دیگر اقتصادی نخواهد بود. هزینهی این محصول از سود آن پیشی میگیرد.
یافتن حقیقت مشکل است چون سیاستمداران و مقامات نظارتی در معرض رشوهگیری و عمل به نفع دوستان تجاری خود هستند. در برزیل قانونگذاران عملاً در حال تلاش برای مقررات زدایی از کاربرد آفتکشها و ممنوعیت فروش غذاهای ارگانیک در سوپرمارکتها هستند.
در مورد گلیفوسات ممکن است جریان علیه مونسانتو و بایر شکل بگیرد. دادگاه عالی کالیفرنیا مقامات ایالتی را موظف کرد که علفکش گلیفوسات را به لیست مواد سرطانزا اضافه کنند.
هفتهی گذشته هیئتمنصفهی سانفرانسیسکو یک باغبان سابق مدرسه را به سبب اینکه استفاده از علفکش سرطانزای رونداپ موجب ابتلای وی به سرطان شده بود مستحق دریافت ۲۸۹ میلیون دلار غرامت دانست. شکی وجود ندارد که مونساتو درخواست تجدیدنظر میدهد و دادگاه انقدر کش پیدا میکند که باغبان بمیرد اما این پرونده نشان میدهد هیئتهای منصفه به دانش استخدامشده بیاعتماد شدهاند. حدود ۱۰۰۰ پروندهی مشابه این در انتظار بررسی هستند.
نکتهی مهمی که باید به خاطر داشته باشیم این است که رونداپ تنها یک محصول از یک شرکت است. این مورد میتواند به ما نشان دهد که هزینههای خارجی چقدر میتوانند گسترده باشند. البته اثرات مضر گلیفوسات بسیار بیش از این مقداری است که در این مقاله در موردش بحث شد.
خوراک دامهای دستکاریشده ژنتیکی (GMO) بر روی دامها عوارض دارندحالا اثرات زیانبارتری که کشاورزی شیمیایی بر هوا، آب و خاک دارند را تصور کنید. فلوریدا هم اکنون از تودههای جلبکی که از پساب کودهای شیمیایی مزارع به وجود آمدهاند رنج میبرد. صنعت شکر نقش اساسی در نابودی دریاچهی اوکیچوبه داشته است.
پساب کودها باعث رشد تودههای جلبکی آبی-سبز میشوند که حیات آبی را از بین میبرند و برای انسانها خطرناک است. آب رودخانهی سنت لوسیه فلوریدا همین حالا ده برابر حد مجاز سمی است.
سرخ خیزابها ( تودههای جلبکی که رنگ آب را سرخ میکنند) ممکن است به صورت طبیعی رخ دهد اما پسابهای کودهای شیمیایی مزارع رشد آنها را تسریع و دائمی میکند. علاوه بر این آلودگی موجب بالا رفتن دمای آب و درنتیجه رشد بیشتر سرخ خیزابها میشود. خشک کردن تالابها برای توسعهی زمینهای مسکونی و شهری هم موجب حرکت سریع آب میشود بدون اینکه به شکلی طبیعی فیلتر شود.
همزمان با وخامت اوضاع آب و شیوع جلبکها، واکنش ایالت فلوریدا کم کردن بودجهی برنامهی پایش آب بوده است.
وقتی این هزینههای خارجی کشاورزی صنعتی را در نظر بگیریم مشخص میشود که ارزش و سهمی که به شکر و محصولات کشاورزی در تولید ناخالص داخلی داده میشود بیشازحد است. قیمتی که توسط مصرفکنندگان پرداخت میشود بسیار پایین و سودی که کمپانیهای کشاورزی میبرند بسیار بالا است چون آنها هزینهی نابودی حیات آبی، از بین رفتن کسبوکارهای گردشگری و بیماریهای انسانی ناشی از شیوع جلبکها که براثر پساب کودهای شیمیایی ایجاد میشوند را محاسبه نمیکنند.
در این مقاله ما فقط اندکی از مسئلهی هزینههای خارجی را باز کردیم.
کافی است خودتان هر کسبوکار و صنعتی را که میخواهید انتخاب کنید و در آن به دنبال هزینههای خارجی بروید. بهعنوان مثال شرکتهای آمریکایی که کارخانههایشان را به آسیا منتقل کردهاند را در نظر بگیرید. سود این شرکتها بیشتر شد اما پایهی مالیاتی در سطح محلی، ایالتی و ملی کاهش یافت. منابع درآمد مالیاتی برای خدمات عمومی و بهداشت و درمان کاهش یافته و این پایههای مهم ثبات سیاسی و اجتماعی جامعهی آمریکا را به خطر انداخته است. درآمدهای مالیاتی برای صرف کردن برای معلمان و دیگر کارکنان دولت کاهش پیدا کرده است. اگر شرکتهایی که شغلها را به خارج از کشور منتقل کردند قرار بود این هزینهها را به عهده بگیرند دیگر سودی نمیکردند. به عبارت دیگر، عدهی بسیار کمی با تحمیل هزینههای کمرشکن بر دیگران سود هنگفت بردند.
اقتصاددانان محیطزیست معتقدند سرمایهداری در یک «اقتصاد تهی» به خوبی کار میکند، جایی که فشار انسان بر منابع طبیعی اندک است اما در یک «اقتصاد پر» یعنی جایی که منابع طبیعی مورد استفاده و استثمار گسترده قرار میگیرند دیگر جوابگو نخواهد بود. هزینههای خارجی که در رشد اقتصادی دخیل هستند اگر در شاخص تولید ناخالص داخلی محاسبه شوند گرانتر از ارزش محصولات درمیآیند.
میتوان قویاً نشان داد موقعیتی که ما با آن روبرو هستیم همین است. از بین رفتن گونههای گیاهی و جانوری، وجود مواد سمی در غذا، نوشیدنیها، آب، شیر مادران، هوا، خاک، تلاش حریصانه برای استحصال انرژی به روش فرکینگ که موجب از بین رفتن آبهای زیرزمینی و وقوع زلزله میشود و غیره و غیره همگی نشانههایی است از اینکه سیارهی زمین شدیداً تحتفشار است. وقتی خوب دقت میکنیم میبینیم تمام سودی که سرمایهداری در طی قرون متمادی به دست آورده به این خاطر بوده که سرمایهداران هزینهی واقعی و کامل تولیدشان را نپرداختهاند. آنها هزینه را به دوش محیطزیست و دیگران انداختهاند و جیب خودشان از سود پر کردهاند.
هرمان دالی اشاره میکند که طبق تخمین مجلهی پزشکی بریتانیایی لنست، هزینهی سالانهی آلودگی حدود ۶ درصد اقتصاد جهانی سال گذشته بوده است در حالی که رشد اقتصاد دنیا پارسال ۲ درصد بوده است. یعنی سالانه ۴ درصد اختلاف و کاهش در رفاه نه دو درصد رشد. به عبارت دیگر ما همین الان در موقعیتی هستیم که رشد اقتصادی غیراقتصادی است.
منبع
دیدگاه تان را بنویسید