سرویس اقتصادی فردا: پس از اعلام اجرای قوانین مسدودساز تحریم، صاحبنظران محترمی با هیجان بسیار از تغییرات بنیادی در سیاست اروپا، شکاف اروپا و آمریکا و حتی شورش اروپا بر علیه آمریکا نوشتند. این سبک نوشتار نوعی بازگشت آشکار به عبارت پردازیهای ایام برجام است که بعدتر مشخص شد با واقعیت تفاوت قابل توجهی داشته است.بلحاظ فنی مسائل بسیاری حول قوانین مسدودساز وجود دارد که نشان میدهد بیشتر با یک بیانیه سیاسی مواجهیم تا قانون موثر.
اولا این قانون هرگز اجرا نشده. در واقع در سال ١٩٩٦ قبل از اجرای این قانون، با تغییر مسیر بازی کوبا- امریکا، عملا قانون به نقطه اجرا نرسید که کسی از نتایج احتمالی وقوع ان مطلع باشد.
ثانیا زمان تصویب این قانون بسیار قبل از تغییر ابزار تحریمی آمریکا بود. در ان زمان تهدید قطع دسترسی از چرخه دلار هنوز روی میز آمریکا نبود، اما بعد از قانون پاتریوت، امریکا این منطق را وارد ساختار تحریمهای ثانویه کرد و عملا " تحریم ثانویه" معنا یافت. این به این معنا نیست که مقابله با تحریمهای امریکا ناممکن است، اما با دقت بالایی توضیح میدهد مقابله با تحریمهای امریکا " برای اروپا" عملا نشدنی است به دلیل اندازه وسیع و مویرگی بودن ارتباطات مالی اروپا- آمریکا.
در واقع تنها چیزی که ممکن است تحریم امریکا را در اروپا بی اثر کند، إیجاد یک اکوسیستم حجیم غیر آمریکایی در اروپاست (بدون یورو دلار، بدون نظارت SEC، بدون نیاز به بخش مرتبط با امریکای اقتصاد اروپا و بدون هیچ رابطهای با شرکتهای فعلی بزرگ اروپایی) که در کوتاه مدت بعید و در بلند مدت بسیار سخت است. به نحو معنا داری اگر اروپا امروز شروع کند در نسل بعد ممکن است چنین قوانین مسدود سازی کارایی داشته باشد. شورشی در کار نیست.
منبع: کانال اقتصاد سیاسی
دیدگاه تان را بنویسید