خبرگزاری تسنیم: پنجم اردیبهشت سال ۱۳۹۷ در تاریخ معاصر ایران روز مهمی است. شاید این ادعا در نگاه اول عجیب به نظر برسد و خواننده سوال کند مگر در این روز چه اتفاق مهمی روی داده است که آن را به روزی دوران ساز در تاریخ معاصر ایران؛ از منظر اقتصاد سیاسی؛ تبدیل کرده است. در این روز با تدبیر کسانی که در ۴۰ سال گذشته سپر دفاع مردم در برابر حملههای رنگارنگ بیگانگان بوده اند، به طور عینی به سیاست ویران کننده اقتصاد، سرمایه اجتماعی و فرهنگ کشور پایان داده شد و نمونهای عینی ارائه گردید که میتواند ساختار اقتصادی منحرف شده کشور را اصلاح کند. در روز ۵ اردیبهشت سال ۱۳۹۷ هجری شمسی، سرلشکر محمدعلی جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در مراسم تحویلدهی ۲۷ باب منزل مسکونی به زلزلهزدگان سرپلذهاب گفت: برادران عزیز ما از سپاه تهران خط احداث منازل دائمی در این منطقه را شکستند و نشان دادند که میتوان ظرف مدت یک ماه منزل مسکونی ساخت... پیش از عید ۲۳ واحد مسکونی توسط سپاه تهران به مردم این منطقه تحویل داده شد و امروز هم ۲۷ باب منزل مسکونی بهیاد لشکر ۲۷ محمد رسولالله (ص) تحویل مردم این منطقه میشود. ظاهرا خبری عادی
است و نشان از این همه پیچیدگی و آثار وضعی فراوان ندارد، اما اندکی تامل و بررسی بیشتر نشان میدهد که یک مبنای راهبردی نوین ایجاد شده و به سیاستی ویرانگر پایان داده شده است. فاجعه بار بودن سیاست ویرانگر «تحدید زمین» در ۳۰ سال گذشته که میراث حاکمیت نئولیبرالها بر امورات اجرایی ایران است با انجام یک نمونه عینی به همه نشان داده شد و ثابت گردید که تغییر عملی در نوع نگاه به زمین و مسکن که سهم بزرگی در رفاه خانوارها دارد و عملکرد بد در این بخش به یکی از نقاط تاریک در عملکرد مدیریت اجرایی کشور در ۳۰ سال گذشته مربوط میشود، امکانپذیر است. در دوران بعد از انقلاب اصلاح وضعیت مسکن که میراث تلخ رژیم گذشته بود ضرورت داشت و حضرت امام خمینی (ره) برای جبران آنچه بر سر مسکن ملت ایران آمده بود سریعا دست به کار شدند. «بنیاد مسکن انقلاب اسلامی در تاریخ ۲۱ فروردین سال ۱۳۵۸ به فرمان حضرت امام خمینی (ره) بنیانگذار جمهوری اسلامیایران به منظور تأمین مسکن محرومان و متولی توسعه و عمران روستاهای کشور و ساخت واحدهای مسکونی شهرها در چارچوب سیاستها و برنامههای دولت جمهوری اسلامیایران تشکیل گردیده است.» یعنی تنها دو ماه پس
انقلاب و در حالیکه هنوز ساختار اجرایی کشور تعیین تکلیف نشده بود حضرت امام (ره) به دلیل اهمیت موضوع دست به کار شده و سازمانی را با دستور کار مشخص ایجاد کردند. اما متاسفانه این نهاد به دلیل حاکم شدن نوع خاصی از نگاه نئولیبرال که حتی در کشورهای غربی هم نمونه آن یافت نمیشود؛ با ورود عباس آخوندی در سال ۱۳۶۶؛ عملا در مسیری که برای آن تعریف شده بود حرکت نکرد. عباس آخوندی سپس به وزارت مسکن رفت و همان مدلی که در بنیاد مسکن در پیش گرفته بود یعنی؛ انبوهسازی و کوچکسازی تحت عنوان طرح پاک که یک مدل توسعه پایدار در بخش مسکن معرفی شده بود! را اجرا کرد که تا به امروز ادامه یافته است. این رویکرد به زمین و مسکن در بیش از سه دهه؛ به اقتصاد سیاسی ایران شکل داده و از آن مدلی رانت پرور و ویران کننده اقتصاد و جامعه ساخته است. تحدید عامل به وفور موجود زمین در سرزمین پهناور ایران باعث رقم خوردن سلسلهای از آثار خارجی منفی شده که ساختار هویتی، سیاسی و اقتصادی ایران را از تعادل خارج کرده است. مدل ساخت و ساز مبتنی بر کوچک سازی و انبوه سازی طرحی «پاک» نیست و بالعکس، مدلی ناپاک است که «بخش مسکن» را به ابزار تخریب اقتصاد تبدیل کرده
است. آثار منفی: گران کردن عامل زمین و گره زدن کسب ثروت به زمین خریدن و به انتظار گران شدن نشستن، و در نتیجه از میدان به در کردن روشهای خلاقانه کسب ثروت حلال و صرفه زیاد برای زمین خواری.
آب رفتن فضای زندگی مردم ایران و در نتیجه صدمه شدید به فرهنگ اسلامی ایرانی با فراهم کردن زمینههای تنش اجتماعی، با آپارتمان نشینی، سبک زندگی ایرانی-اسلامی مدنظر رهبر معظم انقلاب محقق نخواهد شد. (در آمریکا در سه دهه اخیر میانگین متراژ منازل آمریکاییها ۳۰ متر بزرگتر شده است.)
تربیت نسلی در قفس (آپارتمانهای کوچک) که با آثار روانی آن تا آخر عمر دست به گریبان خواهد بود.
دشوار شدن حضور در خانه به دلیل فضای اندک و در نتیجه ضرورت یافتن مراجعه به پارکها برای آرامش که معضلات خاصی مانند اعتیاد و مشکلات اخلاقی را به بار آورده است.
تمرکز فرصت طلبان در دولتها و یا خارج از دولتها بر زدوبند با مقامات متنفذ برای زمین خواری و میلیاردر شدن یک شبه؛ و در نتیجه آسیب وارد شدن به سرمایه اجتماعی در جمهوری اسلامی ایران و ایجاد شکاف بین نظام و مردم.
ایجاد بحران ذهنی برای مردمی که باید ۳۰ سال کار کنند تا در نهایت بتوانند آپارتمانی با حداقل فضا و حداقل امکانات داشته باشند، و در نتیجه عدم فرصت برای پرداختن به امور متعالی تربیتی و معرفتی که هر مسلمانی باید انجام دهد. بلعیده شدن سهم بزرگی از درآمد مردم توسط عامل بسیار گران شده زمین و در نتیجه عدم توان مالی برای پرداختن به امور فرهنگی و معنوی مانند سفر، خرید کتاب، انفاق و صدقه و ....
ورود بانکها و نهادهای مالی به بورس بازی زمین و مسکن و در نتیجه بلعیده شدن منابع مالی کشور در این بخش و غفلت از توجه به بنگاههای تولیدی مبتنی بر دانش و نوآوری.
کهنه شدن فناوری ساخت و ساز به دلیل رانت زمین و انباشت شدید تقاضا که سودآور شدن هر نوع ساخت و سازی را باعث شده است که میتوان نمود آن را در ساختن واحدهای مسکونی با آجر و سیمان (فناوری منسوخ شده) در جای جای کشور مشاهده کرد. باعث شده است کارنامه مدیریت کشور در بخش مسکن منفی باشد. به دلیل سیاستی که از دوران عباس آخوندی (از سال ۱۳۶۶ در بنیاد مسکن و از سال ۱۳۷۲ تا ۱۳۷۶ در وزارت مسکن) و علی عبدالعلی زاده (از سال ۱۳۷۶ تا سال ۱۳۸۴) در بخش مسکن پیاده شد و با تراکم فروشی در شهرها که از تهران آغاز (دهه هفتاد) و به سایر شهرها تسری یافت و به اوج رسید، زمین و مسکن به ابزار خارج کردن اقتصاد از تعادل تبدیل شده است. در دوران محمد سعیدی کیا و علی نیکزاد اگرچه به دلیل اجرای سیاست حذف عامل زمین از عوامل موثر بر قیمت مسکن که سهم بالایی را در قیمت به خود اختصاص داده بود اصلاحی بخشی انجام شد، اما به دلیل ادامه سیاست بلندمرتبه سازی و بی توجهی به استفاده از فناوریهای نو، انقلابی که باید در بخش مسکن انجام شود، اتفاق نیفتاد و در همچنان بر پاشنه غلط چرخید. زلزله ناگوار در غرب کشور و بی عملی دولت؛ ورود سپاه به مناطق آسیب دیده و
آغاز انقلاب در صنعت ساخت و ساز ایران را با خود به ارمغان آورد که آثار درخشانی بر اقتصاد سیاسی ایران بر جای خواهد گذاشت و تبعات مثبت آن محدود به حل مشکل مردمی که خانههای خود را از دست داده بودند، نیست. با اصلاح الگوی ساخت و ساز مسکن؛ زمان بسیار کوتاه ساخت، قیمت ارزان و فراهم آوردن فضایی بزرگ و مناسب برای آرامش و تعالی خانوادههای ایرانی؛ در کنار حذف عامل زمین از عوامل اصلی موثر بر قیمت تمام شده؛ انقلابی با آثار گسترده در اقتصاد سیاسی ایران ایجاد خواهد شد. مهندس سعید قاسمی متولی ساخت مسکن در مناطق زلزله زده با فناوریهای نو میگوید، در روشی که وی و جهادگران به کار گرفته اند هر متر مسکن با کیفیت بسیار مناسب با قیمت ۵۵۰ هزار تومان و در کمتر از یک ماه آماده میشود. یعنی اگر نه از وام بانکی خبری باشد و نه از سایر روشهای بانک-محور برای خرید خانه؛ میتوان با کمتر از ۱۰۰ میلیون تومان سطح رفاه مردم ایران را چندین برابر افزایش داد. سپاه با تجربه عملی ارزندهای که به دست آورده است و با توسعه این طرح و ادغام آن با سیاست استفاده از انفال (زمین) اقتصاد سیاسی ایران را دگرگون کرده و بار کم کاری و اجرای سیاست ویرانگر
دولتها در بخش زمین و مسکن را با موفقیت بر دوش خواهد کشید. در صورتی که سپاه این الگو را در کشور تکثیر کند؛ در حالت خوش بینانه همکاری نهادهایی مانند وزارت مسکن، هلدینگهای مسکن سایر نهادهای دولتی، بنیاد مسکن و شهرداریها را با خود همراه داشته باشد؛ و در صورتی که همکاری نهادهای مورد اشاره را نداشته باشد و به تنهایی اقدام کند؛ نتایجی مانند؛ مشکل مسکن حل شده و بار روانی و مالی سنگینی از دوش خانوادهها برداشته میشود.
با توسعه خانههای شخصی و جایگزین کردن آن با سبک غلط آپارتمان نشینی که با توجه به وسعت سرزمینی و جمعیت اندک ایران هیچگونه توجیهی ندارد، سبک زندگی ایرانی-اسلامی قابلیت اجرایی یافته و خانه به محل آرامش و کمک به تعالی مردم تبدیل میشود.
بورس بازی زمین و مسکن خاتمه یافته و روشهای کسب ثروت مشروع جایگزین شده و تمرکز فعالان اقتصادی به سمت حوزههای مبتنی بر خلاقیت و نوآوری معطوف میشود.
بانکها با خشکیدن گنداب بورس بازی زمین و مسکن منابع مالی خود را به سمت تولیدات صنعتی و کشاورزی منتقل میکنند.
نسل آینده از قفسهای ساخته شده توسط تفکر نئولیبرال رهایی پیدا کرده و به مانند نسلهای قبلتر مکانی برای رشد و بالیدن خواهد یافت.
احیا محیط زیست؛ به دلیل اندک بودن درخت در پهنه سرزمینی ایران؛ اتفاق افتاده و مردم حیاط خانههای خود را درختکاری کرده و به ایجاد زندگی در زیست بوم ایران کمک میکنند که به جای مدیریت شدن توسط نهادهای ناکارآمد دولتی به وسیله مردم مدیریت میشود.
کاهش شدید سهم زمین در «ثروت» و کاهش توجیه زمین خواری با هدف فروش به مردمی که به دنبال ساخت مسکن هستند و احیای روحیه تمرکز بر کار برای رسیدن به موفقیت به جای زدوبند و یا سرخوردگی و یاس از اصلاح امور. به دست خواهد آمد که نقطه عطفی در اقتصاد سیاسی انقلاب اسلامی ملت ایران به شمار میرود. با گسترش این طرح روشن میشود که این مدیریت واقعی جهادی است که گرههای ناگشوده سیاستگذاری و مدیریتی کشور را باز میکند و به سیاست ویرانگری که نئولیبرالیسم افراطی در بخش مسکن حاکم کرده و رسیدن به خانهای حداقلی و نه خانهای که در شان ملت ایران باشد را به رویا تبدیل کرده است، پایان خواهد داد.
دیدگاه تان را بنویسید