خبرگزاری تسنیم: محمدرضا سبزعلیپور صاحب نظر اقتصادی و رئیس مرکز تجارت جهانی ایران نسبت به "دزد دزد کردن" برخی از مسئولین و افشاگری مقامات کشوری و شهرداران برعلیه یکدیگر، شدیداً واکنش نشان داد و گفت: مردم شریف ایران از فساد، باندبازی و رفیق بازی، رانت خواری و حکومت هزار فامیل خسته شده بودند و چهل سال پیش با دادن خون خود انقلاب کردند تا دیگر شاهد اینگونه بدیها و زشتیها و بخور بخورهای قشری خاص در ایران نباشند و به همین خاطر کشور را به دست مسئولین مردمی و انقلابی سپردند تا ثمرۀ خونهای ریخته شده را ببینند و آیندۀ روشن خانواده و فرزندانشان را در این کشور تضمین نمایند. وی افزود: دهه اول انقلاب همه با هم همدل و یکدل و یکرنگ بودند و مردم و مسئولین ساده و بی آلایش در کنار هم زندگی میکردند، به همین خاطر رضایت و نشاط بر جامعه و زندگی مردم سایه افکنده بود و علیرغم تحریمها، کمبودها و فشارهای بین المللی و درگیر شدن در جنگی نابرابر، نه تنها کسی از کمبود و جنگ ویران کننده ناله نمیکرد بلکه مردم با جان و دل از کشورشان دفاع میکردند و از گلوی خودشان میبریدند و به رزمندگان کمک میکردند؟! چرا؟ دلیل این همه مدارا و از جان و
مال گذشتن این بود که مردم به هم و به مسئولین شان اعتماد داشتند و هرگز آنان را غیر خودی نمیدانستند. مسئولین و مقامات لشگری و کشوری را پاک میپنداشتند و کلمۀ فساد در جامعه به گوش کسی نمیخورد. پس وقتیکه مردم به مسئولین شان اعتماد دارند نه تنها آنان را تحت فشار قرار نمیدهند بلکه آنان را از صمیم قلب حمایت کرده و مال و جانشان را هم به پایشان میریزند. بله، این بود رمز پیروزی در جنگی نابرابر. علیپور تصریح کرد:، اما پس از پایان جنگ و آغاز دوران سازندگی، متأسفانه نوعی اشرافیت در جامعه آغاز شد و کم کم غالب مسئولین، تجمل گرا شده و همین امر فاصلۀ بزرگی را بین مردم و مسئولین بوجود آورد و با کمال تأسف گذر زمان تجمل گرایی، شیفتگی به غرب و فاصله بین مردم و مسئولین را بیشتر و بیشتر کرد؟! بطوریکه سیاسی کاری، موضعگیریهای جناحی، رفیق بازی و باند بازی و رفاه طلبی بین برخی از مقامات شدت گرفت و این آفت تا آنجا پیش رفت که منافع شخصی جای منافع ملی را اشغال نمود؟! همین عملکردهای غلط باعث شد تا بجای اینکه آقایان به اوضاع اقتصادی کشور پرداخته و اقتصاد و معیشت مردم را از فرش به عرش برسانند برعکس سرگرم خود و رفقا و هم جناحی هایشان
بشوند و از توسعه اقتصاد ایران و زندگی مردم غافل گردند و رفته رفته مشکلات اقتصادی و بیماری اقتصاد فراگیر شد. وی با اشاره به مشکلات اقتصادی امروز کشورمان گفت: مشکلات اقتصادی، بیماری هلندی، رکود، تورم، بیکاری، معوقات بانکی و بدهیهای دولت به مردم و بانکها، ورشکستگی کارخانجات و واحدهای تولیدی و صنعتی، رشد قاچاق، مشکلات پولی و بانکی و بحران موسسات اعتباری ورشکست شده، افزایش وحشتناک نرخ ارز و کاهش چشمگیر ارزش پول ملی و... دهها مورد دیگر یک شبه بوجود نیامده بلکه همه و همه حاصل سالها بی تدبیری و سوء مدیریت برخی از مسئولین بوده که امروز روی هم تلنبار شده و جامعه را دچار بحران و نارضایتی کرده است. متأسفانه طی دو دهه گذشته عدهای فقط خود را دیده اند و منافع شخصی خویش را دنبال کرده اند، رفیق بازی و باند بازی و رانت خواری را رشد داده و کار را بجایی رسانده اند که امروزه شاهد این واقعیت هستیم که ثروت فلان مقام هزار میلیارد، دیگری دو هزار میلیارد و آن یکی بیشتر یا کمتر میباشد؟! فلان مقام ارشد کشوری با افتخار در برابر رسانهها میگوید که من پورشه سوار هستم و دوستان و هم حزبیها به هم نان قرض میدهند. بحث وامهای کلان و
حقوقهای نجومی مطرح میشود کلمۀ فساد بیش از پیش دهان به دهان میشود. در اصل قبح این کلمه ریخته شده و دیگر برای کسی تازگی ندارد؟! سبزعلیپور در ادامه با طرح این سوال که چرا به اینجا رسیدیم؟ گفت: یکی از رفتارهای مبهم و سوال برانگیز جمعی از مسئولین ارشد کشوری که روح آدمی را آزار میدهد این است که برخی از آقایان وقتیکه به سمتی منصوب میشوند بجای اینکه کار و مسئولیت خود را بنحو احسن دنبال کنند فقط بدنبال مچگیری از مسئول قبلی هستند و با "دزد دزد کردن" به افشاگریهای علنی میپردازند با این کار میخواهند خود را سوپرمن و ناجی کشور و مردم جلوه دهند؟! که البته عدهای هم برای ایشان صوت و کف میزنند و از آب گل آلود، ماهی خود را میگیرند. متأسفانه تعداد این افشاگریها اینقدر زیاد شده که تقریباً مردم به این سخنان عادت کرده اند و هر روز منتظر خبری هستند تا طی آن خبر، یک مقامی، دست مقام سابقی را رو کرده و دزدیهای او را برملا کند؟! این افشاگریها انجام میشود و مردم را نسبت به آینده و مسئولین نا امید میکند و پس از مدتی سر و صدای رسانهای آن میخوابد و آب از آب هم تکان نمیخورد؟! اما تنها چیزی که باقی میماند حافظۀ مردم و بدبینی آنان
نسبت به مسئولین کشوری میباشد که همین امر روز به روز پردهها را بین مردم و مسئولین میدرد و سطح نارضایتیها را نیز بالا میبرد. این صاحب نظر اقتصادی تأکید کرد: وقتیکه به اکثر این افشاگریها مینگریم دقیقاً درمیابیم که مقام افشا کننده با مقام افشا شونده اختلاف حزبی و جناحی دارد و با این کار خود که صحت و سقم آنرا مقامات قضایی باید مشخص کنند به دنبال ضربهای سیاسی به جناح مقابل میباشد والا اگر مقام سابق از دوستان و هم حزبیهای آقایان باشد هر چقدر هم فساد داشته باشد کسی آنرا افشا نمیکند یعنی اصلاً آن فساد را نمیبیند. متأسفانه کار این افشاگریها به جایی رسیده که این مقام، مقام سابق را بی آبرو میکند، مقام بعدی تخلفات و دزدیهای همان مقام افشا کننده را برملا میکند و مقام بعدی هم خلافکاریهای مقام قبل خود را علنی میکند و در کمال تأسف باید عرض کنم که این دور تسلسل همچنان ادامه دارد و ظاهراً پایانی بر آن نیست؟! آیا اگر سوء نیتی وجود ندارد چرا تخلفات کشف شده را بی سر و صدا در اختیار مقامات نظارتی و قضایی قرار نمیدهند و اول یک کنفرانس رسانهای و شوی خبری و جناحی راه میاندازند و بعد از اینکه بهره برداریهای شخصی و
حزبی را انجام دادند سپس اعلام میکنند که مدارک دزدیها را در اختیار مقامات ذیربط قرار خواهند داد؟! خوب مگر مریض هستید که ابتدا جامعه را متشنج میکنید و بعد مدارک را به مسئولین میدهید؟ همان ابتدای کار مدارک تخلفات آن مقام را به مسئولین ذیربط بدهید. وی افزود: همیشه شاهد این داستان تلخ بوده ایم که همه دولتمردان عزیز از ده کلمه حرفی که میزنند حداقل نیمی از آن کلمات مربوط به خرابکاریهای دولت قبل میباشد و آن اینکه مملکت را آنها خراب کردند، بردند و خوردند، خزانه را خالی تحویل ما دادند، همه ارزها را خرج کردند، سالها طول میکشد تا آوارهای دولت سابق را برداریم و... دهها مورد دیگر. پیش کشیدن مقامات قبلی و یادآوری کارها و عملکردهای آنان هیچ توجیهی ندارد مگر اینکه ما بخواهیم تمام ضعفها، کم کاریها و خلف وعدهها و سوء مدیریت مان را از این طریق توجیه کنیم؛ که اصلاً این کار برازنده ما و شما نیست. پس با یادآوری عملکردهای غلط مسئولین سابق، ضعف ها، کم کاریها و سوءمدیریت خودمان را توجیه نکنیم. علیپور با اشاره به انتشار اخبار دستگیری، محاکمه و زندانی شدن برخی از مقامات سابق یادآور شد: هر از چندگاهی شاهد انتشار اخبار
ریز و درشت از بازداشت مقامات سابق در رسانهها هستیم. لکن اگر رسانهها این نوع خبرها را با آب و تاب پوشش میدهند اصلاً تعجب برانگیز نیست، زیرا این شغل آنان است و بمنظور جلب خوانندگان زیاد و فروش بیشتر به شیوههای مختلف متوسل میشوند، اما موضوعی که اینجانب را متعجب میکند این است که بسیاری از دوستان دولتمرد ما از خبر بازداشت این آقایان بی نهایت خوشحال و مسرور شده و در پوست خود نمیگنجند و بازداشت مقامات سابق را دلیلی بر حقانیت و رضایت مردم از خودشان تعبیر میکنند لکن باید عرض کنم که بازداشت دولتمردان قبل، نه تنها خوشحال کننده و دلیلی بر حقانیت و رضایت مردم از شما نیست بلکه بنوعی اولتیماتوم و هشداری جدی به شماست که اگر رأی مردم را بدرستی پاس ندارید و از قدرتی که بواسطه همین مردم به شما تفویض شده بدرستی استفاده نکنید و وظایف محوله را هم درست انجام ندهید و از همه مهمتر اینکه اگر بیش از حد به خود غره شوید، چه بسا که در آیندهای نه چندان دور، همین رسانهها عکس شما را بجای مسئولین بازداشت شده چاپ کرده و بعنوان فلان و فلان به مردم معرفی کنند. مخلص کلام اینکه مدیران سابق و اسبق بازداشت شده همگی آینه عبرت ما هستند و
بجای شادی بابت دستگیر شدنشان، باید از عملکرد آنان عبرت بگیریم و سعی کنیم تا در این جشن و شادی، کلاه خودمان را باد نبرد و نا خودآگاه سرمان بی کلاه نماند. پس با افشاگریها چیزی گیرمان نمیآید جز اینکه راه را برای افشاگری آیندگان از خودمان هموار کنیم. زیرا از قدیم گفته اند (چاه مکن بهر کسی، اول خودت بعداً کسی). علیپور اظهار داشت: هنوز این امکان وجود دارد که ما بتوانیم غالب مشکلات و معضلات کشور علی الخصوص نابسامانیهای اقتصادی را حل و فصل کنیم فقط همت و عزم و اراده میخواهد و من قول میدهم که اگر این اراده به همراه مدیران قوی وجود داشته باشد میتوانیم در حداقل زمان بر غالب مشکلات فائق بیائیم، اما اینکه هیچ کاری نکنیم و فقط بهانه بیاوریم که در وضعیت تحریم قرار داشتیم و فعلاً تحت فشار بین المللی هستیم و بقول برخی از حضرات، همه کارهای کشور و زندگی مردم را به بحث تحریمها گره بزنیم اصلاً کار صحیح و درستی نیست. بطور مثال: بحث صادرات یا تنظیم بازار و یا مسکن مردم و یا احیاء کارخانههای ورشکسته و رسیدگی به حال و روز فعالان اقتصادی و صاحبان صنایع بحران زده و یا صدها مورد دیگر؛ و یا مثال ملموس دیگری و آنهم اینکه مردم
محلهای در مرکز شهر تهران از بوی لاستیکهای غیر استانداری که در محلۀ آنها بطور غیرقانونی انبار شده رنج میبرند و بوی این لاستیکها از طریق مختلف وارد اتاقهای مردم میشود و زندگی را برای آنان حرام کرده است ولیکن مسئولین شهرداری و سازمان محیط زیست نسبت به مشکل مردم آن محل بی تفاوت بوده و اعلام میکنند که کشور در تحریم است فلذا باید صبر کنیم تا تحریمها رفع شود سپس واردکنندگان، لاستیکهای اروپایی وارد کنند که بی بو هستند و نهایتاً مشکل این محل مرتفع خواهد شد، اما در حال حاضر بدلیل وجود تحریمها، واردکنندگان، لاستیکهای بد بو را از کشور چین وارد میکنند؟! آیا صورت مسئله را عوض کردن و مشکلات مردم را به گردن این مقام و آن مقام و یا به تحریمها گره زدن قابل قبول است؟ رئیس مرکز تجارت جهانی ایران در خاتمه تأکید نمود: بجای اینکه جامعه را با سخنان نسجیده خود متشنج کنیم دست از مچ گیریهای حزبی و جناحی برداریم و در جهت حفظ آرامش مردم و امنیت جامعه اینقدر همدیگر را به دزدی متهم نکنیم، ضمناً بابت افشاگریهای امروزمان جشن نگیریم که دیر یا زود دیگران هم بخاطر گرفته شدن مچ ما، جشن پایکوبی خواهند کرد. مردم از افشاگریها و
دزد دزد کردنهای دولتمردان و مسئولین شهرداری خسته شده اند، شما را بخدا دست از این کارها بردارید و به رفع مشکلات اقتصادی و امورات جامعه بپردازید. مگر همین امروز در دستگاههای همسو با دولت و یا شهرداری و ... سایرین تخلفی صورت نمیگیرد پس چرا راجع به آنان صحبتی نمیکنید و فقط به جناح مقابل میپردازید؟ باور کنید مردم هم از این کشمکشهای جناحی و حزبی خسته شده و از این سخنان فقط دلخور و نسبت به آینده خویش نگران میشوند. امیدوارم که دیگر شاهد اینگونه گروکشیها نباشیم و همدلی و همراهی مسئولین را جهت سازندگی و رفع مشکلات اقتصادی ایران ببینیم/ ان شاء الله.
دیدگاه تان را بنویسید