روزنامه کیهان: رهبر انقلاب هفته گذشته در مراسم دانشآموختگی دانشجویان دانشگاههای افسری ارتش، مجددا به ابعاد امنیتی وابستگی اقتصاد به نفت پرداختند. «اقتصاد هم نیازمند امنیّت است؛ بنای اقتصادی کشور هم بایستی بر یک بنیاد امنی نهاده بشود. مشکل ما، مشکل تاریخی ما، مشکل بازمانده ما از دورانهای طاغوتی، وابستگی اقتصاد ما به نفت است؛ این موجب شده است که ما در زمینه مسائل اقتصادی، دغدغه امنیّت را در همه دورانها، زیاد داشته باشیم؛ قیمت نفت کم شد، زیاد شد، فروش نفت ممنوع شد، رفتوآمد نفت مشکل شد، فلان مشتری نفت پول ما را نداد. وقتی همه چیز بر محور نفت در اقتصاد میچرخد، اقتصاد ناامن است؛ اقتصاد هم بایستی امن بشود.» این هشدارها در ۲۰ سال گذشته بارها تأکید و تکرار شده است. ایشان در نخستین روز سال ۹۲، در حرم مطهر امام رضا (ع) فرمودند: «من هفده هجده سال قبل به دولتی که در آن زمان سر کار بود و به مسئولان گفتم کاری کنید که ما هر وقت اراده کردیم، بتوانیم در چاههای نفت را ببندیم. آقایان به قول خودشان «تکنوکرات» لبخند انکار زدند که مگر میشود؟!». به اعتقاد کارشناسان، «مراد از اقتصاد امن، اقتصادی است که در برابر
تکانههای داخلی و خارجی مستحکم بوده و توان تابآوری بالایی داشته باشد.» طبیعی است که لازمه رسیدن به چنین موقعیتی در اقتصاد، حضور دولتی کارآمد است که با تمام قوا پای کار باشد. از قضا تیم اقتصادی دولت روحانی، همان کارگزاران و تکنوکراتهایی هستند که حدود ۲۰ سال پیش در واکنش به مطالبه قطع وابستگی به نفت، «لبخند انکار» زدند. اما حالا که بیش از چهار سال از عمر دولت تکنوکراتها میگذرد، کار وابستگی اقتصاد به نفت به کجا رسیده است؟ دولت فروش نفت خام از ابتدای دولت یازدهم، زنگنه، وزیر نفت دولت روحانی که حدود سی سال از عمرش را وزیر بوده (!) به بهانه پس گرفتن بازارهای نفت کشور، افزایش تولید نفت خام را دستورکار اصلی خود قرار داد. به این ترتیب ما سراغ خامفروشی رفتیم و افتخار کردند که افزایش فروش نفت در دولت یازدهم ازحدود دو میلیون بشکه در روز به کمتر از ۴ میلیون بشکه رسیده است. این نکته شاید به نوعی مثبت باشد، اما گرفتار شدن در تله وابستگی به فروش نفت خام و از دست دادن فرصت ایجاد ارزش افزوده باعث شده این فرصت نصیب دیگر کشورها شود که نفت ما را فرآوری کرده و با چند برابر قیمت به خودمان بفروشند.
خطرات ناشی از وابستگی به نفت رویکرد دولت در افزایش فروش نفت خام، باعث افزایش وابستگی حقیقی بودجه کشور به نفت هم شده است. این وضعیت در اظهارات کارشناسان اقتصادی و نمایندگان مجلس، بارها تکرار شده، ولی تا کنون تغییری جدی در این رویه صورت نگرفته است. طبیعی است که وقتی بودجه کشور عمدتاً به نفت وابسته باشد، همواره نگران نوسانات قیمت یا تحریمهای جدید مبنی بر نخریدن نفت از سوی دیگر کشورها یا کارشکنی در بازگشت پول فروش نفت باشیم. کارشکنیهای دشمنان ما و در صدر آنها آمریکا و سعودیها و جنگ نفتی که با روشهای گوناگون مانند افزایش تولید نفت شل و یا افزایش بیسابقه تولید نفت عربستان به بیش از ۱۰ میلیون بشکه در روز انجام شد هم نشانههای دیگری از متزلزل بودن تکیه بر فروش نفت است. تجربه چهار سال اخیر و کاهش قیمت جهانی نفت تا کانال ۳۰ دلار نشان داده که نمیتوان به هیچ عنوان چشم امیدی به دلارهای نفتی داشت. این موضوع زمانی مهمتر جلوه میکند که بدانیم، بسیاری از کشورها با فشار مستقیم یا توطئه غیرمستقیم این کشور، خرید نفت از کشورمان را تحریم میکنند و از سوی دیگر مسدود کردن چرخه دلار- به عنوان ارز
جهانروای مبادلات نفتی- کاملا تحت اشراف آمریکاییهاست. دقیقا همین موضوع هم باعث شده توافقنامه هستهای موسوم به برجام، که با عمل ایران به همه تعهداتش رسمیت یافت، با این قبیل کارشکنیهای آمریکا به یک توافقنامه بیفایده برای ما بدل شده به طوری که خود مسئولان دولت هم به آثار تقریبا هیچ آن واقفند. نفت در برابر کالا نتیجه چنین وضعیتی، عدم دسترسی کشور به درآمدهای نفتی و بازگشت به وضعیت دریافت کالا به ازای نفت است که بارها مورد اعتراض فعالان اقتصادی قرار گرفته است. جدیدترین مورد که نشان میدهد پول نفت به داخل برنمیگردد اظهارات یک عضو اصلاحطلب شورای شهر تهران است. حجت نظری، عضو شورای اسلامی پنجم شهر تهران گفته است که «دولت به کشورهای مختلفی نفت فروخته است که پول آن را به دلیل تحریمها نمیتواند به صورت نقدی دریافت کند.» او حتی به همین دلیل درباره راهکار حل و فصل بدهی دولت به شهرداری تهران پیشنهاد داده که «دولت در این خصوص ورود نکند و مدیریت شهری طی قراردادی با کره جنوبی کالاهای مورد نیاز شهرداری تهران مثل واگن و اتوبوس را تحویل بگیرد.» این وضعیت پس از آن همه وعدهها درباره بازگشت بدون
محدودیت پول نفت بعد از برجام حقیقتا تلخ و نگرانکننده است. درباره مشکلات بانکی موجود در بحث صادرات و واردات هم گفتنیهای بسیاری وجود دارد. محمدحسن شمسفرد، رئیس اتحادیه صادرکنندگان خشکبار ایران چندی پیش به کیهان گفت که «مهمترین مشکل ما برای صادرات علیرغم گذشت دوسال از برجام همچنان انتقال پول به داخل کشور است.» او میافزاید «ما هنوز نمیتوانیم به راحتی پول حاصل از صادرات را به داخل بیاوریم و برای این کار باید هزینههای گزافی بابت صرافیها و انتقال پول از یک کشور به کشور دیگر بپردازیم.» البته دولت میگوید که مشکلات بازگشایی سوئیفت حل شده و پیام رد و بدل میشود و رئیسجمهور نیز مدعی شده بود که در همان روز اول اجرای برجام، هزار السی باز شده، اما این ادعاها بر اساس اظهارات فعالان اقتصادی رد میشود چرا که مبادلات مالی چیزی فراتر از ارسال پیام است و وقتی که امکان انتقال پول نباشد و ناچار به مبادله کالا باشیم، عملا همه آن وعدهها به بنبست خورده است. نتیجه این موارد و موارد بسیاری که گفته نشد آن است که اگر همان موقع که رهبری گفتند در چاههای نفت را ببندید، مسئولان به جای اظهار عجز دست به کار میشدند و
سیاستهای اقتصاد مقاومتی را دنبال میکردند، الان این مشکلات را نداشتیم و به جای نزدیک شدن به نقطه ناامنی اقتصادی، میتوانستیم در سطح بینالمللی قدرت چانهزنی داشته باشیم.
دیدگاه تان را بنویسید