خبرگزاری فارس: وزارت نیرو سالهاست که با انحصار تمام بر منابع آبی کشور داعیه مدیریت بر این منابع را دارد و شرایط موجود و وضعیت بحران آب کشور، خالی شدن سفره آبهای زیر زمینی، سدسازی و محدودسازی حقابه تالابها، نابودی تالابها، پدیده ریزگردها، کوچ و مهاجرت هزاران نفر از جوامع بومی و محلی، تبخیرهای چند ده میلیارد متر مکعبی از سطح مخازن و دریاچه سدها و سایر پیامدهای منفی همچون خشکی رودخانهها و تضعیف جلگهها به دلیل مسدود کردن سیلاب و حقابه طبیعی رودخانهها و سایر پیامدهای محیط زیستی و حتی میراث فرهنگی از بین رفته در جریان توسعه و نگاه سازه محور حاکم بر این وزارتخانه و بدهیهای چند ده هزار میلیارد تومانی تنها بخشی از ناکارآمدی و مدیریت ناصحیح این وزارت خانه بر منابع آبی کشور است. منابع آبی که در صورت عدم مدیریت صحیح و اصلاح ساختار بخشینگر، یکجانبهنگر و خلاف توسعه پایدار وزارت نیرو میرود تا زیستگاه بزرگ ایران و نیز تداوم زیستمندان بسیاری از این مناطق را به دلیل دستکاریهای بیرویه، سدسازیها و به ویژه انتقال آب رودها به بهانه آشامیدنی با خطرات جدی مواجه سازد که کوچ اجباری و مهاجرت از جمله
پیامدهای در حال وقوع این رفتارهای نابخردانه با منابع آبی کشور است که بدون شک خسارات آن دامنگیر همه کشور خواهد شد. غفلت بزرگ وزارت نیرو از مدیریت بر مصرف آبهای کشور، عدم فرهنگسازی و هدر رویهای ویرانگر به ویژه در بخش کشاورزی و نیز عدم برنامهریزی برای اجرای طرحهای تفکیک آب شرب از بهداشت که سالیانه بخش مهمی از آن هدر رفته و از دسترس خارج میشود را میتوان از جمله ناکارآمدیهای دیگر مدیریت بر این وزارتخانه بر شمرد. کارشناسان بر این باورند وزارت نیرو به جای تکیه بر توسعه سازه محور و سد سازی و انتقال آب میبایست بر کنترل هدررویها در بخش کم بازده کشاورزی تکیه بزند و با تدوین و اجرای برنامه اقدام مشترک با وزارت جهاد کشاورزی بخشی از هدر رویهای بالغ بر ۴۰ میلیارد مترمکعبی آب کشور را کنترل کند که در اینصورت با فرض تداوم همین رویه نادرست مصرف آب شرب چندین برابر به دارایی آب شرب کشور افزوده خواهد شد و توجیهی برای تداوم سدسازی و انتقال آب و نابودی رودخانههای وطن وجود نخواهد داشت. نکته قابل تامل این رویه و واقعیتهای موجود با وجود اینکه همگان بر این باوریم که برآیند وضع موجود محصول نگاه سنتی و سازهای حاکم
بر این وزارتخانه است، اصرار بر گزینههایی برای تصدی وزارت نیروست که خود سالها بر مسندهای مختلف تکیه داده و در پیدایش شرایط موجود نقش غیر قابل انکاری دارند. معرفی رضا اردکانیان به عنوان گزینه تصدی وزارت نیرو پس از ناکامی حبیبالله بیطرف تکرار اصرار بر گزینههایی است که با وجود اذعان به واقعیات تلخ موجود آب کشور و ناشی از مدیریت سنتی و نادرست بر این منابع حیاتی، همچنان بر توسعه سازهای و مسکنهایی، چون انتقال آب و سدسازی بیتوجه به پیامدهای خطرناک اجتماعی و محیط زیستی آن تاکید میکنند. از بدو زمزمه معرفی رضا اردکانیان تا کنون به دلیل منافع و اهداف از پیش ترسیم شده سازمانی و (شرکتهای وابسته و انحصاری مجری سدسازی) وی تا کنون به شکل صادقانه و شفاف حاضر نشده است مواضع خود در خصوص طرحهای انتقال آب و سدسازی پر هزینه و ویرانگری، چون انتقال آب خزر، بهشت آباد و کوهرنگ ۳ و بیرگان و خرسان بر کارون یا سد بختیاری بر روی رودخانه دز و ... سایر طرحهایی از این دست اعلام کند. نکته مهم و علامت خطرناکی که حتی نتوانسته است در نشست با فراکسیونهای مختلف نمایندگان مجلس را فارغ از تعلقات جناحی متقاعد و همراه کند. خطای دیگری
که ناخواسته از یک محفل و نشست خصوصی در مهر ماه درز کرده است برگزاری نشست و لابی پنهانی در محل بنیاد آب و دستاندرکاران این بنیاد با حضور برخی نمایندگان مجلس است که با هدف بسترسازی برای جمع آوری رای با حضور شخص رضا اردکانیان و توصیه به این منظور شکل گرفته است و این یکی دیگر از نمونههای عدم صداقت گزینه تصدی حیاتیترین وزارتخانه کشور است. *با یک مقاله در ۱۲ سال پیش نباید نمیتوان اثبات توانایی مدیریتی کرد پرسش اساسی این است آیا چنانچه برخی رسانهها و اشخاص سیاسی از رزومه وی دفاع میکنند و به یک مقاله علمی در سال ۲۰۰۵ برای توانمندی وی استناد میکنند، چه دلیل وجود دارد که در صورت تجمیع همه توانمندیها در این مقاله معمولی و با فرض معجزه برای نجات مساله آب ایران از سوی وی، نامبرده عصای خود را به شکل شفاف و در مقابل دید و قضاوت نمایندگان مجلس در روز رای گیری قرار نداده است؟ اما مقاله معروفی که گویی تنها مقاله ارائه شده و نسخه شفابخش مساله و بحران آب ایران است! در زمانی نگاشته و ارائه شده است که خود معاونت وقت وزارت نیرو در بخش آب است و تاکیدات وی بر مسائل محیطزیستی اجتماعی در تناقض آشکار است
چرا که پس از ارائه این مقاله اتفاقا بزرگترین کوچ اجباری هزاران نفری در تاریخ سدسازی ایران، بزرگترین فاجعه محیط زیستی با نابودی بیش از یکصد هزار اصله درختان بلوط و سایر گونههای زاگرسی و بیش از یکصد اثر شاخص تاریخی و باستانی به زیر آب میرود و درست از زمان تصدی مدیریت نامبرده و ارائه مقاله مشهورشان تا کنون مردم آواره و جوامع محلی آسیب دیده از ساخت این سازه بزرگ بتنی در رنج جیرهبندی آب به سر میبرند. پس نتیجه میگیریم بازکاوی و نشر مقالهای ضعیف در این سطح نیز نتوانسته است اهداف سازمانی به معاونت رضا اردکانیان را تغییر داده اصلاح کرده یا آنان را در صدد اعتراف و عذرخواهی به خطاهای بزرگی، چون کارون ۳ و گتوند کند و جبران مافات کرده؛ مسائلی که با بیان آن از سوی حبیبالله بیطرف با انکار و کوچک انگاری و طبیعی انگاشتن فجایع رخداده در جریان سدهای کارون ۳ و ۴ و گتوند از دید نمایندگان و فعالان محیط زیست و آسیب دیدگان خسارت دیدگان توسعه سدسازی و انتقال آب پنهان نماند و خشم همگان را بر انگیخت. در جایی دیگر رضا اردکانیان بر مهار آبهای مرزی تاکید میکند بر سدسازی به این منظور تاکید میکند رویکردی که در مناسبات محیط
زیست بینالملل و دیپلماسی آب اختلالات جدی ایجاد خواهد کرد و تاکید بر این تعارض محیط زیستی نشان دهند عدم درک مناسب رضا اردکانیان از مسائل محیط زیستی فرا مرزی دارد که باید از این بابت نیز نگران بود. * رئیس جمهور برای تصدی وزارت نیرو تصمیم خردمندانهای اتخاذ کند جالب این که تاکید بر سدسازی و با توجیه تبخیر آبهای سطحی در حالی صورت میگیرد که در حال حاضر به اعتراف وزرای وقت نیرو حدود نیمی از ظرفیت سدهای کشور خالی و حدود ۳۵ میلیارد متر مکعب از آبهای جاری اکوسیستمهای آبی و رودخانههای محصور کشور در پشت دیوارهای بتنی سدها به شکل سالیانه تبخیر میشود. بنا بر این و با مرور مطالب متناقض بیان شده از سوی رضا اردکانیان و به اصطلاح برنامه ضعیف اعلام شده که هرگز به شیوههای و ضمانت اجرا و نظارت بر آن اشارهای نشده است آن هم در شرایطی که حتی برنامههای کلان و مهم ملی، چون برنامههای توسعهای ایران در خوش بینانهترین حالات ۱۵ تا ۲۰ درصد تحقق یافته است جای دارد تا نمایندگان مجلس با تامل و دقت نظر بیشتر و فارغ از گرایشات و مصلحت اندیشیهای سیاسی و جناحی زیستگاه ایران بزرگ و تنها مایه تداوم زیست مادی و
معنوی زیستمندان آن را در نظر گرفته و در مورد رضا اردکانیان گزینه پیشنهادی رئیس جمهور برای تصدی وزارت نیرو تصمیم خردمندانهای اتخاذ کند.
دیدگاه تان را بنویسید