موانع شناختى اقتصاد ایران کدامند؟
نرخ بهره هر چه پایین تر باشد بهتر است . نرخ بهره بالا براى اقتصاد خوب نیست . سیاستمدارانى که در ایران در مورد نرخ بهره صحبت میکنند به طور مستمر در مورد زیانهاى نرخ بهره بالا گوشزد میکنند در حالیکه نرخ بهره خوب و بد ما نداریم.
4- قاطى کردن مساله علیّت و همزمانى - علیت را نمیتوان دید . شما یک خودکار را در دست تان نگه دارید و سپس آنرا به بالا پرتاب کنید. از یک شخص بپرسید علت بالا رفتن آن خودکار چه بوده است ؟ حتما پاسخ میدهد نیروى دست شما . پاسخ صحیح است ولى آیا آن شخص علیت را دیده است ؟ علیت یک فعالیت ذهنى است نه یک فعالیت بصرى . چون همزمان دست من با بالا رفتن خودکار همزمان شده است ، من اولى را علت دومى میدانم . در اقتصاد ما از این روابط علّى زیاد داریم . چون این روابط را نمیبینیم با مظاهر آن علیت را شناسایى میکنیم . مثلا همیشه مى بینیم که وقتى درآمد مردم بالا مى رود مصرف آنها هم بالا مى رود. بعد نتیجه میگیریم که پس علت بالا رفتن مصرف افزایش درآمد بوده است . ولى چون خود علیت را کسى نمیبیند بین اینکه چى علت چى هست اختلاف نظر وجود دارد و بر همین اساس مکاتب مختلف شکل گرفته است . جدا از این مکاتب سیاستمداران هم که به نداشتن دانش اقتصادى خود واقف نیستند وقتى مى بینند که دو متغیر همزمان با هم رفتار میکنند فکر میکنند بین این دو رابطه سببى است . مثلا وقتى زمانى نرخ ارز بالا مى رفت و قیمتها هم بالا میرفت ، همه فکر میکردند که علت افزایش قیمت ها بالا رفتن نرخ ارز هست ، در حالیکه این دو به طور همزمان داشتند با هم بالا مى رفتند. همزمانى دلیلى بر علیّت نیست . هر چند که بین قیمت دلار و تورم رابطه اى وجود دارد ولى علت بالا رفتن قیمتها ، عوامل موثر و مهمتر از دلار وجود دارد. این جایگزینى همزمانى با علیّت موجب بدفهمى هایى در اقتصاد شده است که نتیجه اش سیاستها ى بى اثر و اشتباه بوده است . حداقل کارى که این مانع شناختى در اقتصاد ایران کرده است این است که نرخ دلار هیچ موقع همراه تورم بالا نرفته است و همیشه با حفظ ارز ارزان اجازه داده ایم که نوسانات یکبار را اقتصاد تجربه کند و کل سیستم تخصیص منابع را به هم بریزد. سایر موانع شناختى را در یادداشت بعدى خواهیم نوشت .
دیدگاه تان را بنویسید