سرویس اقتصادی فردا؛ روزنامه صبح نو نوشت: شیخ ما گوید که تورم را تک رقمی کرده است و معیشت مردم را بهتر کرده است و زندگی را راحتتر کرده است و هر اتفاقی هم می افتد میگوید ایرادی ندارد، عوضاش تورم تک رقمی است . اما این تورم تک رقمی چیست و چطوری سر و کلهاش پیدا شده است ؟ ابتدای دولت یازدهم بود که اقتصاد ایران با یک تورم بالا در حدود 40 درصد مواجه بود که شاهد رونق شدید بازار و افزایش قیمتهای روزانه بودیم. جناب آقای روحانی تشریف آوردند و بدون اینکه هیچ شناخت و دانشی از اقتصاد داشته باشند و بدون اینکه اصلاً ذرهای از مشکلات کشور سر در بیاورند، شروع به گفتن بله قربان...! به مشاورانشان کردند و ریش و قیچی را تماماً سپردند دست آن افراد که یادآور خاطرات دهه هفتاد بودند. آنها هم تا میتوانستند ریش این اقتصاد فلک زده را تراشیدند و تراشیدند و تراشیدند تا اینکه کار به جایی رسید که سبیلهایش را هم دود دادند رفت هوا، نتیجه چه بود اینکه ما شاهد رکود عمیق بودیم و هرسال رییس جمهور با ماشین لندکروزش یک تک پا از روی آن رد میشد و مردم را با خودش نمیبرد عوضاش ایرادی نداشت تورم تک رقمی بود. واردات با اینکه در آمارها نشان
از کاستناش میداد ولی غافل از اینکه واردات کالاهای مصرفی هنوز پابرجا بود، ولی عوضاش تورم تک رقمی بود، نقدینگی بالا میرفت ولی عوضاش تورم تک ...
همه اینهایی که گفته شد خلاصه هم و غم کم آقای روحانی در این چهار سال بود که حتی همین کاهش تورم هم که خواستهاش بود، با گره زدن اقتصاد به برجام و بالا بردن مرتب انتظارات مردم از دستش در رفت و چنان کم شد که اقتصاد و مردم و معیشت را هم با خود برد.
بیشتر بخوانید: آمار بانک مرکزی ادعای جهانگیری درباره تورم را نقض میکند
اما داستان چیست؟ واقعیت این است که تورمی که در سال 1392 در کشور حکم فرما بود برای کشورتا حدودی مضر و آسیب زننده بود اما آقای روحانی هم از آنور بوم افتاد. ایشان به قدری سیاستهای انقباضی اعمال کردند که تمامی کشور در رکود شدید فرو رفت و هیچ خبری از رشد بدون نفت نبود. مشکل این جاست که هیچ کس فکر نمیکند که تورم رفت که رفت ... تورم یک مسأله اقتصادی و نهادی و روانی است که به شدت در خاطرات مردم جای میگیرد و رفتارهای آنها را تحت تأثیر قرار میدهد، دوران دولت هشتم را به یاد بیاورید با اینکه تورم تک رقمی شد اما هیچ کس باور نداشت که این تورم تک رقمی بماند که اگر دولت سردمدار اصلاحات حتی میتوانست یک دور دیگر هم رأی بیاورد و باشد هم خودش نمیتوانست آن را به دوش بکشد و مطمئناً بازهم تورم دو رقمی میشد، کما اینکه الان هم هیچ کس باور نمیکند دولت بتواند همین تورم تک رقمی را نگاه دارد.
طی گزارشی که صندوق بین المللی پول (IMF) منتشر کرده است ، پیش بینی تورم دو رقمی را مجدداً برای اقتصاد ایران کرده و آن را به شدت محتمل دانسته است. صندوق بین المللی پول انتظار دارد بهرغم نصفشدن رشد اقتصادی، تورم دورقمی در سال 2017 به اقتصاد ایران بازگردد. نرخ تورم ایران در سال 2016 بالغ بر 8.9 درصد اعلام شده و پیشبینی میشود این رقم در سال 2017 به 11.2 درصد افزایش یابد.
بیشتر بخوانید: ایران رکورددار رشد نقدینگی در خاورمیانه شد
مطمئناً این شرایط مدیریت تورم هم یکی از بدترین نوع مدیریتهای تورم است که باید به آن توجه کرد؛ رشد نقدینگی به شدت بالا و کاهش سرعت گردش پول به شدت زیاد و نتیجه تورم پایین که هرلحظه میتواند مانند یک نارنجک ضامن کشیده منفجر شود و همه را نابود کند چه دولت شیخ حسن روحانی ادامه پیدا کند و چه دولت دیگری بیاید. شاید بهتر باشد بازهم استنادی به آمارهای صندوق بین المللی پول بیاندازیم:
رشد نقدینگی در ایران طی سال 95 به 29.5 درصد رسید که این رقم 3.5 برابر متوسط رشد نقدینگی منطقه خاورمیانه، شمال آفریقا و آسیای مرکزی در این سال بوده است. رشد نقدینگی منطقه در سال 95 بالغ بر 8.2 درصد بوده است. رشد نقدینگی 29.5 درصدی ایران در سال گذشته بیشتر از متوسط 14 ساله 2000 تا 2013 بوده است. متوسط رشد نقدینگی در این دوره 28.7 درصد بوده است. این مسأله به خوبی نشان میدهد که نیاز بازار و نیاز اقتصاد ایران و ساختار اقتصاد ایران ساختاری است که نیاز به یک تورم ملایم (10 الی 20 درصد ) همراه با رشد اقتصادی دارد تا بتواند در ادامه و آرام آرام این وضعیت تورم را برای مردم حل کند. تورمی که تنها، تک رقمی است و هیچ فایده ایی به حال کشور ندارد و هیچ رشدی را هم ضمانت نمیکند. در سالهای اعجاز کره جنوبی که اقتصادش بر حسب درآمد سرانه 7 درصد در سال رشد میکرد، نرخ تورم آن نزدیک به 17.4-20 درصد در دهه 60 و 19.8 درصد در دهه 70 بود.
نرخ تورم نباید الزاماً در دامنه 1-3 درصد باشد یعنی دامنهای که استانلی فیشر و بسیاری از نئولیبرالها بر آن تأکید دارند، در واقع بسیاری از اقتصاددانان اذعان دارند که به نظر نمیرسد که تورم زیر 10 درصد اثر مطلوبی بر رشد اقتصادی داشته باشد.
سرمایهبازی و تولیدسوزی در دولت یازدهم اینجا بخوانید
به عبارت دیگر تورم داریم تا تورم. تورم افسارگسیخته به شدت زیان بخش است اما مطالعات خود اقتصاددانان بانک جهانی « مایکل برونو» و « ویلیام ایسترلی » نشان دادهاند که تورم متوسط ( تا 40 درصد ) نه تنها ضرورتاً زیان بخش نیست، بلکه شاید با رشد سریع اقتصادی و ایجاد اشتغال سازگاری هم داشته باشد؛ اما همواره سیاستهای خوب برای کشورهای توسعه یافته و سیاستهای بنجل برای کشورهایی درحال توسعهای است که همیشه خودشان را دست کم میگیرند. بهتر است به تورم چندین کشوری نگاهی بیاندازیم، میانگین نرخ تورم سالانه در دهه 1960 در ونزوئلا 1.3 درصد، در بولیوی 3.5 درصد، در مکزیک 3.6 درصد ، در پرو 10.4 درصد و در کلمبیا 11.9 درصدبود.
حالا کدام یک از این نرخهای تورم پایین به رشد اقتصادی این کشورها کمک کرد و آنها را توسعه یافته کرد. ثبات اقتصادی به غلط با ثبات قیمتها یکی دانسته میشود. البته ثبات قیمتها بخش مهمی از کل ثبات اقتصادی است، اما ثبات در تولید و اشتغال نیز دارای اهمیت است.
شاید در آخر نقل خاطره ای واقعی خالی از لطف نباشد. چند ماه پیش از نگارش این مطلب وزیر اقتصاد و امور دارایی جناب آقای دکتر طیب نیا، به دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران یعنی محل کارشان آمده بودند و با اساتید جلسهای داشتند، ایشان بهرغم تمام کاهش تورمها شرایط را بسیار خطرناک و فاجعه بار توصیف میکردند و میگفتند نقدینگی هزار تریلیون دلاری چیزی شبیه به کابوس است.
این خاطره هم برای این نقل شد که به شاهد عینی از وزیر همین دولت بدهم که او هم با صداقت تمام صحبت و وضعیت کشور را خطرناک توصیف کرده است و احتمال هر لحظهای اوج گرفتن تورم را میدهد .
تورم پایین شاید به معنای حفظ بهتر ارزش درآمدهایی باشد که کارگران قبلاً کسب کردهاند، اما سیاستهایی که مستلزم رسیدن به تورم پایین است شاید آنچه را که کارگران در آینده میتوانند کسب کنند کاهش دهد.
دیدگاه تان را بنویسید