چرا باید برای اشتغال و حمایت از محرومان برنامه داشت؟
در کشاکش جنگهای تبلیغاتی حامیان نامزدهای انتخاباتی هر یک در تلاشند تا نظر خود را منطقیتر جلوه دهند...
روزنامه جوان: در کشاکش جنگهای تبلیغاتی حامیان نامزدهای انتخاباتی هر یک در تلاشند تا نظر خود را منطقیتر جلوه دهند و در رد نظریات رقیب مطالبی را با روکشهایی از روشنفکری و البته برخی نیز علمی رد کنند، به عنوان مثال اشتغال و آمار وعدههای داده شده و حمایت از محرومان و نوع آن یکی از مهمترین مباحث و محلهای اختلاف است که اتفاقاً همین موضوع نیز رأیآور هم است، با این حال دو طرف عمده انتخابات با دونگاه به یکدیگر میتازند که یکی وعدهها را شدنی نمیداند و دیگری ناتوانی رقیب را درباره این موضوع به رخ میکشد. در این میان، اما برنامه ششم با در نظر گرفتن ضرورتهای موجود کشور و همچنین مقام معظم رهبری در سخنرانی اخیرشان به عنوان یک موضوع مهم بر لزوم حمایت از محرومان و ایجاد اشتغال تأکید دارند که باید از همان روز اول دولت دوازدهم در اینباره کار کرد. واقعیات موجود با توجه به عملکرد گذشته دولتها نشان میدهد نیاز ما برای ایجاد اشتغال با توجه به ورود سالانه یک میلیون ۳۰۰ هزار نفر متقاضی شغل و وجود ۵ میلیون و ۶۰۰ هزار نفر متقاضی کار، بسیار جدیتر از آن است که با فعالیتهای عادی و روند گذشته رفع شود. اگر بخواهیم تعارفات را کنار بگذاریم نه روش مهندسی در اقتصاد در دولتهای نهم و دهم و نه روش انتظار برای معجزات برجامی و گفتار درمانی در دولت یازدهم با نیاز به ایجاد شغل بیش از یک میلیون نفر متناسب نیست. در عین حال شاخصهایی مانند بدهیهای دولت، افزایش هزینههای دولت، رکود موجود و... نیز در تولید اشتغال کار را بسیار سختتر از دولهای قبلی کرده است. به این ترتیب معادلهای چند مجهولی و سخت پیش روی رئیسجمهوری دولت دوازدهم قرار دارد که جز با مدیریت جهادی و برنامهریزی دقیق و مورد اتفاق همه فعالان اقتصادی و همراهی مردم میسر نیست، لذا باید نامزدها از ارائه وعدههای بدون برنامه حذر کنند زیرا مانند تجربه برجام که به آفتاب تابان تشبیه شد، انتظارات مردم بالا رفته و رئیسجمهور بعدی مجبور به گردش سخنان خود خواهد شد و منکر برخی از حرفهایی میشود که زده است. در چنین شرایطی به جای ایجاد اشتغال به عنوان یک ضرورت ناخواسته تنها دستاورد، کاهش سرمایههای اجتماعی است. در مورد حمایت از محرومان نیز دقیقاً وضع به همین منوال است. برخی که در سالهای اخیر دائم پرچم لیبرالیسم را چرخاندهاند و زیر بیرق آن تنها به دریافت رانت مشغول بودهاند بیتوجه به شرایط الزامی برای حمایت از محرومان و بیکاران اکنون نگران کاهش سهم رانتها هستند، وگرنه چگونه ممکن است در کشوری که به لحاظ وزنی دولت سهمی بالای ۷۰ درصد دارد، به منابع نفتی و معدنی اشراف کامل دارد، دولت نباید نسبت به توزیع درآمد عادلانه و هدایت منابع برای ایجاد اشتغال متعهد باشد؟ چرا نباید ازدولت برای تخصیص بهینه منابع انتظار داشت به نحوی که یارانههای هدفمند نه فقط حمایت از محرومان باشد بلکه در ایجاد رونق نیز مؤثر باشد! البته منظور نگارنده افزایش غیرقابل امکان یارانهها که تبعات منفی آن نیز در آتی به خود محرومان وارد میشود، نیست و معتقد است پول پاشی به روش دولت قبل آن هم برای همه ۸۰ میلیون نفر غیرمعقول و مخرب توسعه است، اما میتواند مکانیسمهای یارانهها با حمایت از تولید و حفظ کرامت بیکارانی باشد که حداقل در تولید محصولات و خدمات نقش ایفا کند و خود را به جای طفیلی، مولد بداند. باید یارانه به کار و یارانه به تولید هر چه سریعتر رونمایی شودو این یارانهها نیز منوط به توسعه و پیشرفت باشد نه به شکل دائمی و هدفگذاریها برای حمایت از جوانان و ایجاد شغل و حمایت از محرومان در قالب این نوع طرحها دنبال شود، وگرنه شعارها در حد همان شعار خواهد ماند و چهار سال دیگر وعدههای این نامزدها با وعدههای محقق نشده دولت یازدهم و دولتهای قبل مقایسه میشود و مردم میمانند و هزینهها و بدهیهای دولتی که هر روز بیشتر میشود و پول ملی را بیارزش میکند.
دیدگاه تان را بنویسید