رخدادهای بورس در سال ۹۵ به نفع چه کسانی بود؟
در سالی که گذشت بورس تهران شاهد تغییر و تحولات زیادی بود و هر چند که در مقاطعی سعی شد تغییر و تحولات به نفع فعالان بورسی باشد، اما انتقادات زیادی هم نسبت به تغییر و تحولات انجام شده وجود داشت که از جمله آن میتوان به روشهای عرضه اولیه و نوع راه اندازی اختیار معاملات اشاره کرد.
خبرگزاری ایسنا: در سالی که گذشت بورس تهران شاهد تغییر و تحولات زیادی بود و هر چند که در مقاطعی سعی شد تغییر و تحولات به نفع فعالان بورسی باشد، اما انتقادات زیادی هم نسبت به تغییر و تحولات انجام شده وجود داشت که از جمله آن میتوان به روشهای عرضه اولیه و نوع راه اندازی اختیار معاملات اشاره کرد. در سال ۱۳۹۵ بازار سرمایه ایران شاهد تغییر و تحولات زیادی بود که یکی از مهمترین آنها میتواند مربوط به تغییر رئیس سازمان بورس و به تبع آن تغییر سیاستهای این سازمان در راستای اهداف مدیران فعلی باشد. در سالی که گذشت عرضه اولیه برای اولین بار به روش ثبت سفارشِ بومی شده در بورس و فرابورس ایران صورت گرفت و درباره این نوع عرضه انتقادهای متفاوتی شنیده شد که از جمله آن میتوان به گذاشتن کف و سقف برای قیمت سهم اشاره کرد. از طرفی در سال ۱۳۹۵ اختیار معامله نیز در بازار سرمایه ایران راهاندازی شد و در این مورد نیز صحبتها و نظرات زیادی وجود داشت. از دید بسیاری از فعالان بازار سرمایه اختیار خرید و فروشی که در بورس تهران انجام می شود نتوانسته آن گونه که باید و شاید خواستهها را برآورده کند و این ابزار تا فراگیر شدن و رسیدن به جایگاه مطلوب هنوز فاصله بسیار زیادی دارد. موضوعات مربوط به استاندارد سازی بینالمللی صورتهای مالی شرکتها نیز از بحثهایی است که دربارهاش اما و اگرهای زیادی وجود دارد و این موضوع باعث شده ایران نه تنها در حوزه داد و ستد های بانکی با دیگر کشورها با مشکلاتی مواجه باشد بلکه سبب شده شرکتهای رتبه بندی بینالمللی نیز چندان رقبتی به حضور در ایران از خود نشان ندهند. همچنین در سطح داخلی نیز نبود صورت های مالی مورد تایید سازمان بورس باعث شد که تعداد زیادی از نمادهای بورسی متوقف باشند و سرمایه تعداد زیادی از سهامداران خرد بلوکه بماند. در این موارد با فردین آقابزرگی- مدیرعامل کارگزاری بانک آینده- گفتوگویی کرده که متن کامل این گفتوگو را در ادامه می خوانید. مدتی است که عرضه اولیه به روش بوک بیلدینگ انجام می شود، در ماه های گذشته چند بار در فرابورس و یکبار در بورس عرضه اولیه به این روش صورت گرفت. صحبت های زیادی درباره مزایا و معایب این روش بیان شد تعداد زیادی معتقد بودند که در نظر گرفتن کف و سقف قیمت در عرضه اولیه اساسا درست نیست. از طرفی عرضه اولیه نیز بعد از نماد برکت تا پایان سال ۱۳۹۵ متوقف شد نظر شما درباره این روش چیست؟ بعد از مدتها انتظاری که اهالی بازار داشتند حرکت خوبی صورت گرفت و عرضه اولیه به روش بوک بیلدینگ قابلیت اجرا پیدا کرد که به نظر من حرکت شایسته و رو به جلویی است، ولی محدودیتها و بومی سازی که در این روش انجام شد تا حدودی مغایر با رویه و عرف استاندارد است. در روش بوکبیلدینگِ بومی شده اولا محدودیت تعدادِ گذاشته شده و دوم اینکه محدودیت قیمت اعمال شده است. اصولا قیمت در این روش باید شناور باشد. شاید در ابتدا شروع این نوع عرضه اولیه هدف این است که آمادهسازی ذهنی انجام شود، البته امیدواریم واقعا اینطور باشد. ما از مسئولان انتظار داریم که رفته رفته روش بوک بیلدینگ را به معنای واقعی اجرا کنند. در همین عرضه اخیر (گروه دارویی برکت) نیز این اشکالات به روش عرضه اولیه وارد بود. داشتن کف و سقف به هیچ وجه در چارچوب استاندارد نیست. باید انتخاب قیمت را به معنای واقعی در اختیار سرمایهگذار بگذاریم نه اینکه با ایجاد محدودیت کف و سقف همه فعالان بازار سرمایه را مجبور کنیم که دراین محدوده قیمتی فکر کنند. پاسخ صریح شما این است که نظام قیمتهای بوکبیلدینگ اشتباه بود، چرا که در حال حاضر قیمت سهم برکت حدود ۲۰ درصد از مبلغ قیمتگذاری شده در زمان عرضه اولیه پایینتر آمده و در آن سطح شناور است. اگر بنا بر این باشد که مقامی نرخ را تعیین کند، بنابراین تکلیف را هم دارد که روی همان نرخ هم توصیه به حمایت کند. یعنی اگر قیمت سهم زیر ۲۲۰ تومان (قیمت کفِ اعلام شده) آمد باید حمایت از آن انجام شود. چرا که اطلاعات تاثیر گذار جدیدی هم در مورد این سهم بیرون نیامده که بخواهد قیمت آن را از کف پایین تر بیاورد. بورس کالا در ماه های گذشته اعلام کرده بود که می خواهد پراید را از طریق اوراق سلف موازی تامین مالی کند، در نتیجه این خودرو باید ابتدا از طریق بورس عرضه میشد که ظاهرا به عواملی همچون موضوعات قیمتگذاری آن توسط شورای رقابت، منتفی شد، ولی چندی پیش امیدنامه عرضه سراتو توسط بورس کالا منتشر شد نظر شما در باره عرضه این خودرو در بورس چیست؟ ما انتظار داریم تمامی بورسها در سطح بازار سرمایه رشد پیدا کنند که یکی از زمینههای رشد برای بورس کالا محصولات و ابزارهای جدیدی است که ایجاد میشود در همین راستا من فکر میکنم که اول باید برای بهتر پیادهکردن سازوکار معاملات فعلی در بورس کالا از جمله مواد پتروشیمی و فلزات قدم برداریم و حمایتها و تلاشهای لازم را در این زمینه داشته باشیم. اگر در آن موارد کاستیای هست و مواردی در قانون پیش بینی شده که انجام نمیشود باید آن کاستیها برطرف شود تا آنجایی که من میدانم ابزارهای زیادی مثل بورس پسته، زعفران و ارز پیشبینی شده بود که اجرایی نشد. لذا اینکه انواع محصولات در بورس کالا عرضه شود بسیار خوب و شایسته است، ولی بد نیست که موارد دیگری که از قبل باید انجام میشده و نشده را اول ساماندهی کنیم. در نتیجه عرضه خودرو در بورس کالا هم سیاست خوبی است، اما اگر این کار به صورت ناقص صورت گیرد چندان خوشایند نیست. در طی معاملات سال گذشته شرکتهایی مثل پارس خودرو بودند که بعد از افزایش سرمایه حق تقدم استفاده نشده شان عرضه شد، اما قیمت سهم شان در زمان عرضه حق تقدم زیر ارزش اسمی بود، برای چنین مواردی چه باید کرد؟ سامانه معاملات اجازه دادوستد با کسری از ریال را نمیدهد و قاعدتا در حداقل ممکن که همان یک ریال باشد امکان انجام معامله در سامانه معاملات وجود دارد. اما اینکه عرضه سهام زیر ارزش اسمی جزو موارد نادر است که بعضا در گذشته هم اتفاق افتاده است، ولی قابلیتی در سیستم پیشبینی نکردیم که از این موضوع جلوگیری کنیم و ناچارا باید حق تقدم آن سهمها یک ریال دادوستد شود. در حال حاضر که این موضوع برای سهمی رخ داده، بر میگردد به شأن تصمیماتی که در مجمع عمومی گرفته شده، درمجمع عمومی نگاهی به قیمت سهام نمیشود. ولی در همان زمان افزایش سرمایه اگر بنا بر این بوده است که کسی رغبت به مشارکت نداشته شاید تصمیم مجمع بابت افزایش سرمایه جای بازنگری داشته باشد ولی چون به گذشته نمیتوانیم برگردیم برای شرکتهایی که افزایش سرمایه را پیشرو دارند و احساس میکنند سهامشان بعد از افزایش سرمایه همچنین اتفاقی برایش بیفتد باید در تصمیمشان تامل بیشتری انجام داد. البته این تصمیم را خود سهامداران باید بگیرند، چرا که در نهایت خود آنها هستند که باید حق تقدم را جمع کنند و در نهایت ترکیب سهامداری بههم میخورد. نظر شما درباره تسویه بدهی دولت به بانکها از طریق انتشار اوراق خزانه میان مدت و بلند مدت چیست؟ به نظر شما "اخزا"ها تاکنون چقدر در این زمینه موفق بودند؟ این موضوع یک بحث جدی در بازار سرمایه است و عدهای از افراد به عنوان موافق یا مخالف در این مورد صحبت میکنند. اگر تامین مالی طرحها و بنگاههای اقتصادی از حوزه بازار پول باشد باید از تامین مالی کوتاهمدت استفاده شود و اگر قرار است از بازار سرمایه تامین مالی شود آن تامین مالی باید بلندمدت باشد. بعضا شاهد بودیم که بخش عمدهای از این اوراق بدهی در قالب اسناد خزانه و یا سایر اوراق منتشر شد، مجموعه معاملات سال ۱۳۹۵ حدود ۲۰۰ میلیارد تومان بوده است که ۶۵ هزار میلیارد توماناش مربوط به سهام و باقیاش مربوط به اوراق بدهی است که خرید و فروش شده و بازار ثانویه داشته است. به نظر من تامین مالی بابت استمحال بدهی که عمدتا بازیگر و نقش اولاش دولت است مناسبت خاصی در بازار سرمایه ندارد و شاید در نهایت به نوعی این موضوع یکی از عوامل منفی برای جو عمومی قیمتها در بورس باشد. به خصوص که نرخ بازدهی مناسبتری و بدون ریسک دارد. اگر قرار است که اوراق خزانه اسلامی ۱ سررسید شود و ما همچنان تا اخزا ۱۱ را منتشر کنیم در واقع بدهیها ادامه پیدا میکند، یعنی بدهیها در حوزه بازار سرمایه نقل و انتقال میشود که به نظر من این موضوع خوب نیست و نتیجه خاصی نخواهد داشت. بنا به گفته مسئولان در وزارت اقتصاد بالغ بر ۷۰۰ هزار میلیارد تومان بدهی دولتی وجود دارد. آخرین مصاحبهای که از وزیر اقتصاد خواندم مربوط به این بود که دولت ۴۰۰ هزار میلیارد تومان بدهی دارد. البته نه به معنای افزایش میزان بدهیها ولی میخواهم بگویم که در ساختار اقتصادی که ایجاد بدهی در آن نهادینه شده است انتشار چنین اوراق و ابزاری در بازار سرمایه آن برخلاف استانداردهای بینالمللی است. در اواخر سال گذشته از سامانه سهام عدالت رونمایی شد چند وقت پیش رئیس سازمان بورس اعلام کرد که با آزاد سازی سهام عدالت بورس ما بزرگترین و مردمیترین بورس جهان میشود. به نظر شما در شرایط فعلی این صحبت چقدر جای گفتن دارد؟ از هر منظر که نگاه کنیم هر مقایسهای امکانپذیر است، مثلا ما بگوییم یکی از بزرگترین شبکههای کارگزاری نسبت به حجم معاملاتی که در جریان است بورس ایران است پس بورس ایران در جهان اول است! اگر بخواهیم از منظر همین موضوع سهام عدالت نگاه کنیم هم میتوانیم آمارهایی دهیم. چند وقت پیش رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس آقای پورابراهیمی هم صحبتهایی کرد که به ازای هر خانوار بهطور متوسط پنج نفره، بین پنج تا هفت میلیون تومان سهام عدالت داریم، ولی باید دید که آیا آن سهام در فضای بازار سرمایه هم همان ۷ میلیون تومان معامله می شود؟ این هفت میلیون تومان از نظر اهالی بازار سرمایه با نرخ بازدهی معقولی قابل معامله در بورس است. یعنی یک بازدهی درحد ۱۰ تا ۱۵ درصد. اما بعید میدانم چنین قیمتهایی باشد. به نظر من سهام عدالت مانند آن برگه سهمی میشود که زیر ارزش اسمی معامله می شود. معیار ما در بورس نظام قیمتگذاری به منظور سودآوری و عایدات نقدی است اگر واقعا سهام عدالت به آن مقداری که گفته اند در بورس معامله شود اشکالی ندارد که ارزش بازار سهام عدالت را هم مشخص کنیم. در سال ۱۳۹۵ روی نمادهایی اختیار معامله اعمال شد از طرفی در بورس تهران تعداد زیادی از نمادهای معاملاتی برای طولانی مدت متوقف شده است اگر در نمادی که اختیار معامله اعمال می شود توقف صورت گیرد و سررسید هم به اتمام برسد تکلیف چیست؟ این نکته شما درست است. به نظر من باید کلیات موضوع را نگاه کرد، مقام ناظر وظیفهای با این عنوان ندارد که نماد سهمی را باز کند یا ببندد. این موضوع وظایف شرکتهای بورسی است البته من در سطح بینالملل میگویم. موضوع بعد اینکه وقتی شرکتی اظهار میکند من هیچ اطلاعاتی را برای ارائه ندارم، سازمان بورس میتواند با یک سازوکار ابتدایی و مستدل به عموم اعلام کند که فلان شرکت در حال حاضر هیچ اطلاعاتی برای ارائه ندارد تا هر شخصی میخواهد روی سهام آن معاملهای انجام دهد در جریان این موضوع باشد. اینکه حتما شرکت ملزم به این شود که با آن فرمتی که سازمان بورس مدنظرش است اطلاعات را بدهند مقداری جای تامل دارد چرا که اگر آن اطلاعات آن گونه که سازمان بورس خواست منتشر شد، به معنای تایید سازمان بورس است و اگر بعد از این برای سهام آن شرکت اتفاقی افتاد خود سازمان بورس مسئول است، چرا که او میگوید نماد متوقف است چون من توجیه نشدم پس وقتی نماد باز باشد قاعدتا سازمان بورس توجیه شده است و مسئول تمام عواقب آن سهم سازمان بورس است، چرا که در چارچوب مقررات سازمان بورس نماد آن سهم باز بوده است. البته این موضوع به ضرر رسالت اصلی سازمان بورس است، چرا که سازمان به عنوان نهاد ناظر وظیفهاش نظارت بر ساز و کار حاکم بر بازار سرمایه است. به نظر من وظیفه انتشار اطلاعات با شرکتهای همان حوزه فرابورسی و بورسی است و سازمان بورس فقط وظیفه نظارت دارد اگر خودش به مقام قانونگذاری، نظارت و قضاوت تبدیل شد و به نوعی بخواهد سه قوه مقننه، قضاییه و مجریه را در یک دستگاه داشته باشد باید بگویم این در وظایف اصولی و شأن سازمان بورس نیست. این موضوع در آپشنهایی که شما به آن اشاره کردید چالشهای جدی ایجاد میکند و نه تنها در حوزه آپشنها بلکه در سیستمهای خرید اعتباری مشکلاتی را ایجاد می کند. خیلی از فعالان بازار توقف نمادهای معاملاتی را یک ریسک در بازار سرمایه میدانند این به نظر من جایز و درست نیست و باید آنگونه که در قانون آمده ۴۸ ساعت قبل از مجمع عمومی و با ارائه اطلاعات جدید نماد بسته شود. اگر ابهام خاصی در مورد اطلاعات وجود داشت شرکتهای بورس در آن زمینه باید اطلاعرسانی کنند و سازمان میتواند بگوید که فلان شرکت اطلاعاتی به ما نداده است یا اطلاعاتش مبهم است و نباید در این مورد اظهارنظری شود که آن اطلاعات درست است یا نیست. در روند موجود مردم تصور میکنند با توجه به اینکه شرکت نمادش تحت نظر سازمان بورس باز شده است پس راحت میشود در آن بدون هیچ خطری معامله کرد در صورتی که تجربه گذشته چنین چیزی را نشان نمیدهد. سابقا ایران عضو وابسته آیسکو شد، سازمان بورس اعلام کرده تا حدود ۵ ماه دیگر ایران عضو عادی آیسکو می شود به نظر شما این اتفاق برای بورس تهران چقدر می تواند راهگشا باشد؟ ما در گذشته بنابر بر دلایلی که احتمال دارد یکی از ابعادش تحریم باشد تجربه خروج از فدراسیون بورسها را داشتیم برای سرمایهگذار خارجی نیز این موضوع اهمیت دارد و باعث می شود وقتی که در فدراسیونهای منطقهای و بینالمللی و امثالهم عضو هستیم، برندی داشته باشیم. ۱۵ یا ۲۰ سال پیش سهام برخی از شرکتهای ما در خاور دور، آسیای جنوب شرقی و سایر بورسها معامله میشد و بالعکس بنابراین حضور در چنین مجامعی به نظر من نه تنها حیثیتی است بلکه برای اقتصاد ما لازم است چرا که سرمایهگذاری خارجی یکی از راهکارهای بسیار مهم برای برونرفت از وضعیت رکود اقتصادی است. ظاهرا قرار شده "سامانه پس از معاملات" راهاندازی شود و هر سهمی که از هر کارگزاری خریداری می شود در همان کارگزاری هم به فروش برسد به نظر شما این موضوع چقدر می تواند مناسب باشد؟ به نظر شما سامانه پس از معاملاتی که قرار است راه اندازی شود امکان دارد برداشت ناقصی از کشور های دیگر باشد یا این برداشت برداشت کاملی خواهد بود؟ اگر ما بخواهیم درباره شبکه کارگزاری، کارگزاربیس فکر کنیم همان روش گذشته میشود، اما بر مبنای مقدار دارایی و این خواستهای که خیلی از فعالان بازار دنبال میکردند و خواستهشان این بود که مثل یک کاستودین یک مرکزی که داراییها را در همان شبکه معاملاتی حفظ و نگهداری می کند پایه ریزی شود. این خواستهای بود که خیلی از فعالان بازار داشتهاند خیلی از فرازونشیبها و عوامل کاهنده در بازار ما و چالشهایی که بین کارگزاران، مشتریان و اعتبارات بدهی مشتریان به وجود میآید بابت نبود سیستمی است که به صورت هیبرید داراییهای معامله شده در یک کارگزاری را نزد همان کارگزاری نگه دارد. این به نظرم یکی از بزرگترین خواستههای فعالان بازار به خصوص شبکه کارگزاری بوده و همانطور که در تمام دنیا هم به همین شکل وجود دارد. این سیستم هیبرید هم امکان دارد در ابتدا نواقصی داشته باشد که البته هنوز هم به طور کامل به مرحله اجرا در نیامده و برای تجمیع آن هنوز سوالاتی وجود دارد. اگر یک سازوکار مدون اجرایی داشته باشیم هرچند با تاخیر حدودا دو ساله این سامانه IRPT اجرا میشود ولی فکر میکنم که حرکت رو به جلویی است و انتظار میرود که به سرعت اصلاح شود، چرا که تا آنجایی که میدانم این سامانه بومیسازی شده و در داخل تا حدودی اصلاح شده و امیدوارم که به آن نتیجه نهاییاش برسد. Fitch قبل از تحریم ها قراردادی با ایران بست، اما بعد از اعمال تحریم ها از ایران رفت در سال گذشته شنیده می شد که مسئولان با برخی از شرکت های رتبه بندی مذاکراتی کردهاند تا به ایران بیایند از طرفی موسسات بین المللی صورتهای مالی ما را خارج از استاندارد می دانند و با این صورت های مالی حاضر به همکاری نیستند شما چقدر امیدوار هستید برای اینکه شرکت های رتبه بندی به ایران بیایند؟ همانطور که گفتید چون ما در خصوص ارایه صورت های مالی مان استاندارد بینالمللی و قابل اتکا نداشتیم و اغلب این شرکتها در سطح بینالملل با یک ادبیات و ساز و کاری آشنا هستند که با توجه به آن موارد شاید اطلاعات حال حاضر ما را خارج از آن فضا میدیدند. صرف اعلام آمادگی شرکتهای رتبهبندی برای همکاری با ایران خیلی خوب است اما به منزله ورود به کشور نیست. چرا که تا زمانی که ما در صورتهای مالیمان استانداردهای لازم و کافی را نداشته باشیم، من فکر نمیکنم برای آنها اطلاعات ما قابلیت اتکا داشته باشد. چرا که در سیستم استانداردی که آنها کار میکنند، اطلاعاتی که ما در صورتهای مالیمان داریم، قابل اجرایی نبود ولی اعلام آمادگی آن ها حکم بر این است که در آیندهای که من امیدوارم نزدیک باشد، به آن درجه برسیم که شرکتهای ما قابلیت رتبهبندی در سطح بینالمللی داشته باشند. به نظر شما بهترینها با بدترینها اتفاقاتی که در سال ۱۳۹۵ بورس تهران رخ داد چه بود و در ادامه اگر موضوعی را قابل بیان میدانید، بفرمایید. من اشاره میکنم به بخشی از چالشهایی که ما در سال ۱۳۹۵ به قبل داشتیم و در حال حاضر نیز داریم، در سال ۱۳۹۵ احساس نیاز زیادی در خصوص اصلاح قانون تجارت ایجاد شد. ما قانونی به نام "قانون رفع موانع، تولید رقابتپذیر و ارتقای نظام مالی" داریم که آقای طیب نیا دربارهاش میگفت هر کسی بتواند سه بار این قانون را بگوید کار مهمی انجام داده چه برسد به انجام این قانون. ما چنین قانونی داریم و این خود نشان میدهد به آن نقطه رسیدهایم که نیاز به اصلاحاتی است و باید نظام مالی ما ارتقا پیدا کند. بنابراین قانون تجارت و قانون تجارت الکترونیک باید اصلاح شود مسئولان در سازمان بورس، باید از صنایع فعال در بورس حمایت همهجانبه داشته باشند تا زمانی که شرکت خارج از بورس است، اختیار خود را دارد، اما وقتی به بورس آمد باید قواعدی را رعایت کند. ولی ما سهام ممتاز را در شرکت نداریم. انتظار بر این است که منافع و مصالح اقتصادی برای تمام مدیران اولویت اول باشد. بنابراین اگر تضادی ایجاد شد و منافاتی با رسالت اصلی مدیران به وجود آمد، انتظار بر این است که سازمان بورس ورود پیدا کند و مسئولان حمایت کنند همانطور که دیدید برخی از وزرا در دولت فعلی چه در حوزه نفت و گاز و پتروشیمی چه در خصوص شرکتهای معدنی و خودرویی ورود پیدا میکنند. بحث اوراق بدهی در سال ۱۳۹۵ یکی از چالشهای موجود بود. امیدوارم برای سال ۱۳۹۶ این رویه را ادامه ندهیم. فرآیند خصوصیسازی در کشور ما عمدتا با چالش هایی همراه بود به طوری که وزیر اقتصاد می گفت برخی از شرکتها برای خصوصیسازی مانعتراشی میکنند، اما من میگویم این موضوع نه تنها در قدم اول بلکه در سایر قدمها هم باید راهبری شود. صرفا به اصلاح ترکیب سهامداری شرکتها اکتفا نکنیم. مدیریت شرکتها باید خصوصی شود. خیلی از شرکتها به ظاهر خصوصی میشوند ولی بافت اصلی آنها باز هم تحت نظارت دولتیها و شبهدولتیها است. موضوع تکنرخی شدن ارز نیز بحث دیگری است. قرار بود که این موضوع ابتدای سال ۱۳۹۵ محقق شود که متاسفانه این موضوع انجام نشد. تک نرخی شدن ارز از آنجایی که به عنوان یک برنامهای که توسط هیات دولت و مسئولین اقتصادی ارائه شده لازم است که پیگیریهایی شود به خصوص که ما ورود سرمایهگذار خارجی را در اولویت قرار دادیم. سرمایهگذار خارجی مادامی که ابزار پوشش ریسک نوسان نرخ ارز نداشته باشد، دغدغه خواهد داشت. بحث دیگر مربوط به تغییرات در قوانین و مقررات و آییننامههاست. به عنوان مثال بعد از رشد قابل توجه صندوقهای سرمایهگذاری با درآمد ثابت بورس تقریبا آن رویه گذشته را اصلاح کرد و به صندوقها تکلیف شد که بخشی از دارایی شان را برای خرید سهام متمرکز کنند. این موضوع دو بعد دارد. بعد ظاهریاش این است که قانون برای مدت کوتاهی تغییر کرده و تغییرات متناوب قانون در هیچ اقتصاد و بازار سرمایه ای مناسب نیست. دوم اینکه از لحاظ محتوایی ساختار ریسک صندوقهای سرمایهگذاری را این ابلاغیه تغییر میدهد. به این صورت که یک سرمایهگذار ریسکگریز تشخیص اش این بوده است که در صندوقهای با درآمد ثابت سرمایهگذاری کند اما تکلیف کردن اینکه صندوقهای سرمایهگذاری با درآمد ثابت در سهام سرمایهگذاری کنند، برای مدیر صندوق مسئولیت ایجاد میکند و این مسئولیت تضادی به وجود میآورد. با توجه به افت قیمتها، بورس در سال ۱۳۹۵ کارنامه مناسبی نداشت در سال گذشته در بخش مسکن، ارز و سکه بر خلاف بورس رشد داشتهایم ولی با توجه به پیشبینی بودجه و افزایش نرخ تورم در سال ۱۳۹۶ توسط خود دولتمردان که یکی از ابعادش می تواند افزایش نرخ ارز های خارجی باشد امیدوارم در سال ۱۳۹۶ این رخدادها باعث شود بورس رونق داشته باشد. امیدواریم نه تنها گشایشهایی در بازار پول حاصل شود چرا که گلوگاه اصلی اقتصاد ما همین بخش است، بلکه محدودیت مبادلات پولی در سطح بین المللی رفع شود.
دیدگاه تان را بنویسید