خبرگزاری تسنیم: از آنجا که اقتصاد انقلاب اسلامی در پی تحقق استقلال اقتصادی، افزایش رفاه عمومی و ساخت یک اقتصاد پیشرفته است مقام معظم رهبری سال گذشته را به نام«اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل» نامگذاری کردند تا سیاستهای آن نقشه راهی برای دولتمردان و آحاد مختلف مردم باشد.
با حضور حجتالله عبدالملکی در نخستین دوره تربیت مدرس درجه 3 اقتصاد مقاومتی در استان لرستان که در عرصههای مختلفی مانند رئیس کارگروه اقتصاد مقاومتی سازمان بسیج اساتید کشور، دبیر شورای اقتصاد سازمان صداوسیما، قائممقام رئیس انجمن مدرسان اقتصاد مقاومت و عضو هیئتعلمی دانشکده معارف اسلامی و اقتصاد فعالیت دارد فرصتی شد تا در روزهای پایانی سال 95 در رابطه با وضعیت کنونی اقتصاد کشور و چگونگی اقدام و عمل مسئولان با وی گفتوگویی داشته باشیم که به شرح ذیل آمده است.
اقتصاد مقاومتی ازنظر شما چه معنایی دارد؟
عبدالملکی: اقتصاد مقاومتی، اقتصادی است که به لحاظ نظری نسخه معاصر نظام اقتصادی است و متأسفانه با شرایط پر از خصومت امروز الگویی از اقتصاد است که باوجود همه محدودیتها، خصومتها، تهدیدها به اهداف خود (اهداف انقلاب اسلامی) میرسد و در همه حوزههای تولید، مصرف و اقتصادی اعلام راهکار میکند.
با توجه به اینکه سال 95 به نام سال" اقتصاد مقاومتی اقدام و عمل نام" گذاری شد به نظر شما اقدام و عمل دولت چگونه بوده است؟
عبدالملکی: مخاطب اقدام و عمل تنها دولت نیست اما مخاطب اصلی دولت است، بهویژه آن 10 اقدام اصلی رهبری که یکم فروردینماه سال 95 بهعنوان برخی از شاخههای اصلی اقدام و عمل مطرح کردند متأسفانه بهدرستی و خیلی کامل پیگیری نشد و در برخی نیز تخلف اتفاق افتاد و در برخی دیگر کارهایی انجام شد که بهنوعی ضد اقتصاد مقاومتی بود.
عمده بحثهای دولت دیپلماسی اقتصادی غیر مقاومتی بلکه ضد مقاومتی است یعنی نزدیکی بیشتر با کشورهای غربی که تجارت با آنها عمدتاً به معنای خرید ایران از آنهاست و مسئله فروش نفت خام که اینها هیچکدام در راستای اقتصاد مقاومتی نیست.
در حوزه جدی مثل شناسایی مزیتهای کشور و تقویت آنها، بحث اصلاح نظام مالی، مبارزه با مفاسد اقتصادی، تقویت بنگاههای کوچک و متوسط و مسائلی از این قبیل اقدام کافی انجامنشده و به عبارتی در بسیاری از حوزهها اصلاً اقدام قابلتوجهی انجامنشده است.
اقتصاد مقاومتی تا چه حد در کشور اجرایی شده است؟
عبدالملکی: بهطور نسبی میتوان گفت اقتصاد مقاومتی هنوز اجرایی نشده است،کارهایی انجامشده اما آن کارهایی که شده به آن حدی نمیرسد که ما بگوییم الگوی اقتصادی کشور اقتصاد مقاومتی شده است، اصلاً به آن حد نرسیده است.
فکر نمیکنید در این عرصه دولت فقط صورتمسئله را عوض کرده و به مدل قبلی فعالیتهای اقتصادی را پیش برده است؟
عبدالملکی: یکی از اشکالات کار دولت این است که مفهوم اقتصاد مقاومتی را تحریف کرده است یعنی برنامه اقتصادی مدنظر خود را که همان پیگیری نظریه توسعه وابسته بوده است به اسم اقتصاد مقاومتی کار میکند؛ وقتی وزیر نفت میگوید که اقتصاد مقاومتی یعنی فروش بیشتر نفت خام! یا وقتی معاون اجرایی رئیسجمهور به وزیر صنعت نامه مینویسد و میگوید در راستای اقتصاد مقاومتی حضور برندهای خارجی را در کشور تقویت کنید این به معنا است که من همان کاری که خود میخواستم انجام بدهم (توسعه وابسته)پیگیری میکنم اما اسم اقتصاد مقاومتی را روی آن میگذارم.
چه راهکارهای عملیاتی برای اجرای صحیح اقتصاد مقاومتی وجود دارد؟
عبدالملکی: اقدام و عمل یعنی فعالیت همزمان چهار جبهه علمی، فرهنگی، سیاسی و اجرایی بهنحویکه در جبهه علمی باید نظریهپردازی و تولید علم کاربردی در عرصه اقتصاد مقاومتی، در عرصه فرهنگی تبدیل اندیشه اقتصاد مقاومتی به فرهنگ و گفتمان عمومی و در جبهه سیاسی هرکس در هرجایی و موقعیتی اجرای اقتصاد مقاومتی را آغاز کند و در جبهه اجرایی نیز برای تحقق اقتصاد مقاومتی باید اجرا و اقدام داشته باشیم.
برخی تصور میکنند اگر با آمریکا ارتباط برقرار شود مشکلات کشور حل میشود، شما چه نظری در این زمینهدارید؟
عبدالملکی: تصور اینکه ارتباط و دوستی با آمریکا مشکل را حل میکند یکی از مؤلفههای نظریه توسعه وابسته است که در این نظریه گفته میشود اقتصاد آمریکا مانند لوکوموتیو و اقتصاد ایران مانند واگن قطار است که قدرت حرکت ندارد و این را باید به آن ببندیم که این ناشی از یک نفوذ فکری غربی در اندیشه برخی از مسئولان و متفکران ماست که متأسفانه این اندیشه را بهغلط القا کردند و بخش زیادی از مردم به چنین تصور و باوری رسیدند، درواقع اقتصاد ایران خود لوکوموتیو است و تمام عوامل مؤثر بر حرکت را در اختیار دارد و نیازی ندارد که به اقتصاد آمریکا وابسته شود.
اقتصاد ایران یکی از رقبای اصلی اقتصاد جهان استکبار است که میتواند یک جبهه تمدنی را تشکل دهد و اقتصاد غرب را با چالش مواجه کند؛ اصولاً بستن اقتصاد ایران به اقتصاد آمریکا به این شبیه است که اجاره دهیم آنها ما را در یک دره بیندازند.
اصلاً نباید انتظار حسن نیت از آمریکا داشته باشیم پس باید گفت ما برای پیشرفت نیازی به اقتصاد آمریکا نداریم و اگر خیلی خود را به آنها وابسته کردیم باید در آینده آماده لطمههای جدی باشیم، ممکن است در کوتاهمدت احساس کنیم با حضور و وفور کالاهای آمریکایی یک مقداری زرقوبرق اقتصاد ما افزایش پیدا کند و صورت اقتصاد ما یک مقداری در ظاهر بزک شود ولی در این چارچوب در سیرت اقتصاد ما بهطور یقین رو به تباهی و نابودی میرود.
به نظر شما بعد از برجام سفره مردم بازتر شده است یا کوچکتر؟
عبدالملکی: در کل اقتصاد مردم اندکی بهتر شده است اما این ناشی از برجام نیست بلکه ناشی از این است که اقتصاد ما بخشی از شوکهای اقتصادی سالهای قبل را هضم کرده و خود را با آن تطبیق داده است و اکنون بر همین اساس آهستهآهسته در رشد بلندمدت قرار میگیرد.
یعنی برجام نقش مؤثری در این عرصه نداشته است؟
عبدالملکی: اتفاقاً ادبیات برجام سبب شد التیام اقتصاد ما براثر ضرباتی که خورده بود کندتر اتفاق بیفتد و بلکه بخشی از ظرفیتهای ما در مسیر پیشرفت و بهبود کیفیت زندگی مردم لطمه ببیند، اگر ما اینقدر در اقتصاد خارجی و بحث مذاکرات و برجام تأکید نمیکردیم اقتصاد و مردم ما ولو اینکه دولت هم هیچ کاری نمیکرد با سرعت بیشتری برای رشد بلندمدت خود در مسیر توسعه قرار میگرفت.
اکنون تحرکات مثبت اندکی هرچند اصلاً محسوس نیست، میبینیم ولی نمیتوان گفت صفر چون از صفر بیشتر است و تحرکات مثبتی که در اقتصاد ما دارد اتفاق میافتد ناشی از طبیعت اقتصاد ایران است نه ناشی از سیاستهای دولت و گشایشهای برجام.
آیا الگو گیری از نسخههای غربی برای اقتصاد کشور میتواند بحران اقتصادی کشور را برطرف کند؟
عبدالملکی: تجربیات اقتصادهای دیگر را میشود در نظر گرفت. درواقع برخی از تجربیات اقتصادهای دیگر که در چارچوب اقتصاد مقاومتی است به نفع ماست و ما میتوانیم یک روش و الگوهایی را که چه در غرب و شرق استفادهشده و قابلاعتناست در طراحی که ما برای نظام اقتصادی خود داریم اجرا کنیم اما اگر تصور شود یک الگو و مدل کامل اقتصادی در شرق یا غرب عالم است و ما میتوانیم آن را از صفرتا صد در کشور اجرا و پیشرفت کنیم یک تصور غلط است مثلاً در بحث مقاومسازی نظام بانکی آمریکا و اروپا کارهای بسیاری انجام داده و خیلی از کارهای آنها قابلاعتنا است و اتفاقاً جالب این است که در بسیاری اوقات آن الگویهایی که برای مقاومسازی نظام بانکی خود اجرا کردند به کشورهای دیگر پیشنهاد نمیکنند بنابراین برخی از شاخصها و روشهای آنها را میتوانیم استفاده کنیم.
در بحث تقویت تولید ملی و فرهنگ مصرف، کشورهای شرقی واقعاً تا حدودی برای ما قابل الگوی برداری هستند چون هم دولتهای آنها واردات کالاهای مشابه را محدود میکنند و هم مردم کالای وارداتی خرید نمیکنند.
ما در اقتصاد مقاومتی از همه تجربیات موفق جهان استفاده میکنیم اما با بومیسازی آنها را بهکارگیری میکنیم و دراینبین بسیاری از اجزای ناقص و منفی اقتصادهای دیگر را نیز کنارمیگذاریم و اعتقاد نداریم که اقتصادهای جهان بهصورت کامل و صد درصد خوباند هرچند بهصورت کامل و 100 درصدی هیچکدام را نفی نمیکنیم.
بسیاری از مردم آمارهای مسئولان در مورد کاهش تورم و عبور از رکود را قبول ندارد چرا؟
عبدالملکی: کاهش تورم به معنای ارزانی نیست بلکه به معنی این است که قیمتها همچنان در حال افزایش است اما با سرعت کمتری دارد افزایش پیدا میکند، متأسفانه دولتمردان در همان سالهای اول دولت آنقدر بهغلط این مفهوم را تبیین کردند که خیلی تصورشان این شد که کاهش تورم یعنی کاهش قیمتها درحالیکه اینطور نیست و دولتمردان نیز قبول دارند که قیمتها افزایش پیداکرده است اما با نرخ بالاتر، در این میان آنچه مردم حس میکنند افزایش قیمت کالاهایی است که بیشتر موردنیازشان است که اینکه افزایش قیمت از نرخ متوسط تورم بالاتر است.
تورم متوسط افزایش قیمت یک سبدی است که بیش از 300 کالا در آن است و آن کالاهای که مردم سروکار بیشتری دارند حدود 40 کالا بیشتر نیست و وقتی میبینند که این کالاها بیشتر گران میشود احساس میشود آن تورمی که اعلام میشود غلط است اما به نظر نمیرسد تورم اعلامی غلط باشد بلکه بهاشتباه برای مردم توضیح داده میشود.
اینیک واقعیت است هزینههای جاری روزمره مردمان همچنان با سرعت نسبتاً بالایی در حال افزایش است و این یعنی کاهش قدرت خرید و سطح رفاه که تعارضی با آمارها ندارد بلکه آمارها غلط تفسیر میشود.
خیلی از مردم اعتقاد دارند اگر جلوی دزدی، رانت و اختلاسها گرفته شود مشکلات مملکت حل میشود، نظر شما در این رابطه چیست؟
عبدالملکی: انواع مختلفی از فساد مانند فساد بانکی، ارزی، اداری، گمرکی و مالیاتی وجود دارد که این فسادها مسائل جدی در اقتصاد ایران است ولی اینگونه نیست که تصور کنیم همه مشکلات ناشی از این فسادها است، بله بخش مهمی مربوط به این مسائل است اما بخشی از مشکلات ناشی از بد بودن فرهنگ اقتصادی، بخشی ناشی از ناکارآمد بودن ساختارهای اقتصادی است مثلاً تصویر کنید تمام سرمایه کشور در دست شبکه بانکی است و شبکه بانکی بهراحتی این شبکه را منحرف میکند و به اسم وام، پول را به واردکننده میدهد درحالیکه برای تولید کشور خاصیت زیادی ندارند.
ما فارغ از بحث فساد، تولیدکنندهای که کالای بیکیفیت تولید میکند درحالیکه میتواند کالای باکیفیت تولید کند، مصرفکنندهای که میتواند کالای ایرانی مصرف کند درحالیکه کالای خارجی مصرف میکند، والدینی که میتوانند فرزندان خود را به لحاظ اقتصادی درست تربیت کنند و نسل قدرتمندی ایجاد کنند که بعضاً این کار را نمیکنند اینها مواردی است که در کنار فساد از امهات مسائل کشور است بنابراین اینکه خیال کنیم با حل فساد همه مسائل حل میشود غلط است اما حل فساد یکی از اولویتهای اول کشور باید باشد.
نظر شما در مورد فعالیتهای بازاریابی شبکهای چیست؟
عبدالملکی: بازاریابی شبکهای یک عنصر مثبت در ادبیات اقتصاد مقاومتی نیست هرچند به لحاظ شرعی بهاحتمالزیاد مشکلی ندارد اما اجمالاً خیلی مطلوب نیست.
دیدگاه تان را بنویسید