خبرگزاری تسنیم: موافقان رهاسازی و تجاری سازی محصولات دستکاری ژنتیکی (تراریخته) دو دلیل عمده را برای استفاده از این فناوری مطرح میکنند. اول «پرمحصولی» در حد 10 تا 20 درصد، و تأمین امنیت غذایی کشور از این طریق. دوم «کاهش مصرف سموم» در این محصولات و سلامت بیشتر از محصولات عادی. صرفنظر از اینکه اسناد متقن ارتباط این محصولات در سطح داخلی و بینالمللی با کمپانیهای صهیونیستی و برای اغراض خاص آنها جهت نابودی نسل و محیط زیست ایران ارائه شد، این دو دلیل هم برای استفاده از این محصولات کافی نیستند. ذیلاً بهصورت موجز و کوتاه به این دو دلیل پاسخ خواهیم داد. الف) آیا حوزه کشاورزی از کمبود منابع آب رنج میبرد؟/آیا کشاورزی ما نیاز به اقلام پرمحصول دارد؟ واقعیت این است که جدای از خطرات بالای محصولات تراریخته، اصولاً مشکل کشاورزی سرزمین ما از جای دیگری ناشی میشود. برای حل این مشکلات تنها «ترمیم سیاستهای حوزه کشاورزی» است که میتواند راهگشا باشد. اصلاح الگوی کشت، الگوی آب، طرح مستند متکی به «کاداستر»، ارتقاء دانش در میان کشاورزان، بکارگیری متخصصین و فارغالتحصیلان، مکانیزاسیون، بهرهوری منابع، اهتمام به فناوری، تدوین
بانک جامع اطلاعاتی سنجش از راه دور، آمایش متر به متر مزارع و از این دست موارد اساسی هستند که به آنها پرداخته نشده و برای نجات حوزه کشاورزی باید بهدقت به آنها پرداخته شود. با وجود این مشکلات اساسی در بخش کشاورزی - مثلاً بهرهوری 30 درصدی منابع آب - آیا بکارگیری محصولات تراریخته، با فرض افزایش عملکرد 10 تا 20 درصد، روشی غیرمنطقی نیست و دردی از این حوزه دوا خواهد کرد؟ ب) چرا این محصولات نیازی به سم آفتکش ندارند؟ مدافعان این محصولات مدعی هستند که در کاشت این محصولات مقادیر معتنابهی سم صرفهجویی میشود. این کاهش مصرف سموم، علاوه بر منافع اقتصادی برای کشاورزان، میتواند به سلامت جامعه کمک شایانی نماید. اما حقیقت این است که دلیل عدم نیاز این محصولات به سمپاشی این است که سم مورد نظر در اثر دستکاری ژنتیک به درون آنها انتقال یافته و این محصولات حاوی آن سم هستند. مبارزه با آفات در این محصولات از این طریق انجام میگیرد و نکته خطرآفرین آن است که سموم از طریق محصول به خورد مردم داده میشود. در تحقیقات مفصلی در اروپا نشان داده شد که مصرف این محصولات برای موشها و حیوانات آزمایشگاهی در رده پرخطر و سرطانزا جای میگیرد و
سلامت مصرف درازمدت این محصولات برای انسان در هالهای از ابهام قرار دارد. همچنین تحقیقاتی در ایالت «کبک» کانادا نشان داد این سم به بدن 69 درصد از نمونههای انسانی غیرباردار، 93 درصد از نمونههای انسانی باردار، و 80 درصد جنینها انتقال پیدا کرده است. از سوی دیگر یک مجله معتبر با مطالعه 16 ساله توسعه تراریخته در امریکا نشان داد استفاده از سم در این محصولات نه تنها کم نشده بلکه افزایش هم داشته است. با این شرایط چند سؤال مطرح می شود: الف) آیا میتوانیم بر سلامت فرزندانمان ریسک کنیم؟ ب) آیا تولید و جایگزینی «گونههای دستکاری شده» با «گونههای طبیعی» مشکلی را حل خواهد کرد؟ ج) دست آخر اینکه آیا میتوانیم فراموش کنیم که منشأ تولید این محصولات کمپانیهای بزرگ صهیونیستی با اهداف خاص هستند؟
دیدگاه تان را بنویسید