بیماری «اوتیسم» در آمریکا با کشت تراریخته ۱۰برابر شد
خانم واندانا شیوا فیزیکدان و فعال زیستمحیطی هندی مبدع نظریه «آزادی بذرها» ضمن فاش کردن ارتباط اپیدمی بیماریهای جدید با کشت محصولات تراریخته، کمپانیهای تراریخته را دچار دوگانگی در رفتار و «شیزوفرنی» دانست.
جالب است که وقتی یک ژن از یک مزرعه تراریخته (GMO) به مزرعه طبیعی مجاور منتقل میشود، و آن را آلوده میکند، قانون مونسانتو میگوید که ژن جزو داراییهای آن کمپانی است، و مزرعه آلوده شده باید بهای آن را بپردازد! درصورتی که طبق قوانین محیط زیستی آلوده کننده مزرعه، باید ضررهای آلوده شدن مزرعه به ژن Bt (مقاوم به علفکش) را بپردازد. اما طبق قوانین مونسانتو آلودهکننده پول میگیرد، و تشویق میشود!
بنابراین ثبت بذرها بهعنوان میراث جوامع یک ضرورت واجبالاجرا جهت محافظت آنها در برابر تهاجم ژنهای آلوده است. در جهان امروز موجودات زنده و تنوع زیستی بزرگترین میراث کشورهایی نظیر ایران است.
امروزه مونسانتو هزینه بسیار گزافی جهت تبلیغات و پیشبرد مقاصد اقتصادی خودش میپردازد. آنها تازه فهمیدهاند که با وارد کردن مثلاً 3 ژن بهصورت کاملاً کورکورانه در ژنوم یک گیاه که حاوی 30.000 ژن است، ابهامات بسیار زیادی وجود خواهد داشت که آنها از آن بیخبرند!
به هر حال از بدو پیدایش کشاورزی دخالت عامل انسانی و تهیه بذرهای هیبرید وجود داشته است.
تلاقیای که کشاورزان جهت تهیه هیبریدها انجام میدهند، شامل انتقال هوشمندانه صفات در کل ساختار ژنوم یک موجود زنده است؛ این کار بر مبنای هارمونی و خودتنظیمی آن موجود زنده انجام میشود؛ اسرار زیادی در این رابطه وجود دارد که نهایتاً موجب تثبیت یک ژن یا صفت در نسلها و جمعیتهای مختلف میشود. ایده «همارزی ذاتی بین تراریختهها و محصولات طبیعی» فقط به این خاطر غلط نیست که گیاهان دستکاری شده ژنتیک با والدین خودشان همارز نیستند. مونسانتو در این زمینه کاملاً متناقض و دگم عمل میکند.
** شیزوفرنی کمپانیهای تراریخته
لطفاً در مورد عملکرد متناقض مونسانتو در توجیه همارزی بین محصولات دستکاری شده ژنتیک و محصولات رایج توضیحات بیشتری بفرمایید.
آنها جهت دریافت مالکیت انحصاری، و حق امتیاز بذرهایشان اینگونه ادعا میکنند که این بذر کاملاً جدید است؛ و تاکنون در طبیعت و یا جامعه وجود نداشته است، و به همین دلیل آن را ثبت پتنت میکنند، اما زمانی که از آنها خواسته میشود تا اثرات این محصولات بر محیط زیست و سلامت جامعه بهطور جداگانه و بهعنوان محصول جدید مورد ارزیابی قرار گیرد، آنگاه ادعا میکنند که بذر دستکاری شده ژنتیک دقیقاً مشابه بذرهایی است که در طبیعت وجود دارد!
واقعیت اینجاست که اگر همارزی ذاتی موجودات دستکاری شده ژنتیکی، با محصولات طبیعی وجود داشته باشد، آنگاه بهلحاظ منطقی آیا امکان پتنت کردن و فروش انحصاری این محصولات بهعنوان یک موجود جدید وجود خواهد داشت؟ این یک تناقض آشکار است. مونسانتو در این زمینه دچار نوعی شیزوفرنی است، زیرا هر زمان که صحبت از سود و مالکیت بذرهاست میگوید این یک محصول جدید و مدرن است؛ و هرزمان که صحبت از ارزیابی مخاطرات میشود میگوید GMO یک موجود طبیعی است!
** ایجاد اَبَرعلفها، و اَبَرآفات بر اثر کشت تراریخته
به هر حال آنها تولید محصولات دستکاری شده را یک رخداد علمی جدید ارزیابی میکنند، شاید از این منظر حق با آنها باشد.
پرتاب کورکورانه و تصادفی یک ژن به داخل یک سلول کار یک تکنیسین ضعیف است؛ نه یک کار علمی، خصوصاً زمانی که این کار به تولید یک موجود زنده یا بذر ختم میشود. در این حالت شما هرگز نمیدانید که چهچیزهایی را تغییر میدهید. در حال حاضر فقط دو کاربرد انتقال ژن وجود دارد که تجاری شده است؛ 1) تولید گیاهان مقاوم به علفکش و 2) گیاهان مقاوم به آفات که حاوی ژن Bt هستند. آنها طوری طراحی شدهاند که در برابر علفکشها و آفات مقاوم باشند. ولی نتیجه آن تولید اَبَرعلفها (علفهای مقاوم در برابر علفکشها) و اَبَرآفات (آفات مقاوم به سم Bt) بوده است. آنها هرگز در راه رسیدن به اهدافشان موفق نبودهاند؛ زیرا اینگونه تصور میشد که با پرتاب کورکورانه یک ژن به داخل سلول، سیستم جدیدی به وجود بیاید. آنها سیستم جدیدی ایجاد نکردهاند، همانگونه که علفها و آفتها هم بهواسطه سیستم خودتنظیمیشان در برابر علفکشها و سم Bt سازگار و مقاوم شدهاند. واقعیت پیدایش ابرعلفها و ابرآفات، دلیلی بر هوشمندی حیات در موجودات زنده، در راه تکامل طبیعی، و جهت نجات یافتن از عوامل محدود کننده خارجی است. انکار تکامل موجودات و ظرفیت سازگاری آنها با شرایط سخت محیطی در واقع انکار علم است؛ و این حقیقت اثبات میکند که ذهن کمپانیهایی نظیر مونسانتو تا چهاندازه تکاملنیافته است.
قوانین پروتکل ایمنی زیستی کارتاهنا در این مورد چه میگوید؟
وقتی که صحبت از قانون ایمنی زیستی میشود، مقررات پروتکل کارتاهنا بسیاری از راهکارها را معین میسازد. این پروتکل از ما میخواهد به تأثیرات زیستمحیطی تراریختهها بر گرده افشانها، میکروارگانیسمهای خاک، گیاهان وابسته و فواصل گردهافشانی توجه کنیم. همچنین در مباحث سلامتی نیز گروههای بسیار خبره تحقیقات دقیقی را انجام دادهاند. در رابطه با مباحث اجتماعی ــ اقتصادی هم همینطور. این علم ایمنی زیستی است، و مونسانتو و دیگر کمپانیها این علم را نمیخواهند، خواسته آنها این است که مردم نسبت به این علم ناآگاه بمانند، و دستاورد تکنسینها در پرتاب ژنهای نامربوط به موجودات را دانش روز جهان معرفی کنند.
آنها همهچیز را در یک دیش حاوی آنتیبیوتیک میبینند. وقتی که در این دیش یک کلنی را ببینند، یعنی مجموعه ژنی آنها که حاوی ژن مقاوم به آنتیبیوتیک است منتقل شده است، و فقط همین! آنها در این دیش اکوسیستم، عملیات کشاورزی و هزاران سال تاریخ توسعه علم کشاورزی را نمیبینند. ولی بااینحال و با وجود اقیانوسی از نادانستهها، آنها بذرهایی به بشر میدهند که ما برای تهیه غذاهایمان از آن استفاده میکنیم.
** ادعاهای «کاهش مصرف سموم» و «پرمحصولی و تأمین غذا» کذب محض است
یکی از دیگر ادعاهایی که مدافعان محصولات دستکاری شده ژنتیکی مطرح میکنند، این است که در این نوع کشاورزی از مواد شیمیایی کمتری استفاده میشود، آیا اینطور است؟
این ادعا هم بههیچ وجه صحیح نیست. با افزایش کشت محصولات دستکاری شده ژنتیکی، علفکشها و سموم زیادتری استفاده میشود، چنانچه برای کشت پنبههای Bt در هندوستان، اکنون آفتکش بیشتری استفاده میشود.
ادعای دیگری هم در خصوص محصولات دستکاری شده ژنتیک وجود دارد، و آن «پرمحصولی و افزایش عملکرد» است، در این زمینه نظر شما چیست؟
محصول دستکاری ژنتیک هرگز موجب افزایش عملکرد نمیشود؛ زیرا عملکرد یک صفت «مولتیژنیک» است؛ و با یک ژن بهتنهایی نمیتوان عملکرد را افزایش داد. عملکرد از والدی میآید که این ژن در آن جاسازی شده است، برای مثال بذر دستکاری شده ذرت مونسانتو که از یک والد مکزیکی تهیه شده است، در ارزیابی عملکرد باید با همان والد مورد مقایسه قرار گیرد؛ نه با یک رقم بومی در آمریکا! سؤال مهمی در این زمینه وجود دارد: چرا مونسانتو و سایر بنیادهای بهظاهر خیریه، در کشورهایی نظیر سوریه، مکزیک و فیلیپین مراکز بین المللی تحقیقات گندم، ذرت و برنج تأسیس کردهاند؟ پاسخ این است که این کشورها مهمترین خاستگاههای این گیاهان هستند؛ و آنها قادر خواهند بود بهترین والد را برای میزبانی ژنهای خارجی گزینش کنند. بنابراین عملکرد بالای ارقام دستکاری ژنتیک شده، بر اثر صفات برتر والد آن است؛ و این عملکرد چشمگیری که آنها ادعا میکنند در مقایسه با والد اصلی تکرار نخواهد شد!
دوم اینکه رویکرد تککشتی محصولات دستکاری شده ژنتیک باعث افزایش آمار تولید آنها شده است؛ نه افزایش عملکرد آنها، یعنی برای مثال وقتی شما سطح زیر کشت پنبه را در دنیا افزایش میدهید، تولید پنبه هم افزایش مییابد؛ یا وقتی دانه سویای بیشتری میکارید، تولید سویا افزایش مییابد؛ و این ربطی به عملکرد ندارد.
** انحصار حقوقی مونسانتو
چرا فقط 4 محصول پنبه، ذرت، سویا و کانولای دستکاری شده ژنتیک در جهان توسعه یافته، و همه آمار را به خودش اختصاص داده است؟
زیرا اینها محصولاتی هستند که مونسانتو آنها را ثبت پتنت کرده، و برای هر هکتار از اراضی زیر کشت دنیا حق امتیاز دریافت میکند.
چرا بسیاری از اسناد دولت آمریکا را بزرگترین حامی مونسانتو معرفی میکند؟
در یک مقاله یکصفحهای در یک مجله آمریکایی در 6 نوامبر 2002 تحت عنوان «چرا عمو سام عاشق غذاهای شیطانی است؟» نموداری وجود دارد که نشان میدهد تراز تجاری کلیه محصولات آمریکایی بهجز مواد غذایی منفی است، زیرا آمریکا جز محصولات غذایی سایر تولیداتش را به کشورهای دیگر برونسپاری کرده است. این موضوع نشان میدهد که چرا آمریکاییها نسبت به تولید، صادرات و گسترش کشت محصولات دستکاری شده ژنتیکی اصرار میکنند. یکی از این دلایل اقتصادی است، زیرا بهازای گسترش این محصولات دولت آمریکا نیز حق امتیاز دریافت میکند. بنابراین توسعه مونسانتو در واقع افزایش درآمدهای دولت آمریکا است، ولی این دلیل اصلی نیست و مسأله مهمتر موضوع ژئوپولیتیک است، هنری کیسینجر در زمان جنگ ویتنام جمله معروفی بیان کرده است: «غذا یک سلاح است؛ با قدرت نظامی میتوان دولتها را کنترل کرد، و با غذا میتوان ملتها را تحت کنترل درآورد.» من در مورد محصولات دستکاری شده ژنتیکی میگویم «وقتی آمریکا بذرها را کنترل میکند، یعنی حیات بشر را کنترل میکند، و حس وجود یک امپراتوری را جهت تسخیر حیات و زندگی انسانها ایجاد میکند.»، پس اهداف جهانی دولت آمریکا مهمتر از اهداف اقتصادی محصولات دستکاری شده ژنتیکی است.
** افزایش 10برابری «اوتیسم» با کشت محصولات تراریخته
یکی از اظهارات عجیب شما، ادعای ارتباط افزایش تولید محصولات دستکاری شده ژنتیکی مقاوم به علفکش راندآپ (گلایفوزیت) با شیوع بیماری «اوتیسم» میباشد، این اظهارات شما تا چهاندازه مستند است؟
دانشمندان MIT در سال 2013 نشان دادهاند که متناسب با افزایش تولید محصولات مقاوم به علفکش راندآپ، شیوع بیماری اوتیسم در آمریکا افزایش داشته است؛ و منحنیهای آنها با یکدیگر کاملاً همبستگی داشتهاند. سه فرایند علمی در مورد ارتباط بیماری اوتیسم و فرایندهای نوروبیولوژیک وجود دارد؛ که پروفسور استفانی سِنِف آنها را توضیح داده است؛ اولاً راندآپ فلزات را گیر میاندازد و بهاصطلاح کلات میکند، یعنی ما در غذاهایمان عناصر فلزی میخوریم؛ ولی راندآپ نمیگذارد که آنها در دسترس سلولهای بدن قرار گیرند.
اما نکته دوم نگران کنندهتر است، مونسانتو همواره میگوید راندآپ و محصولات کشاورزی مقاوم به راندآپ کاملاً برای سلامت موجودات زنده بیخطر هستند، زیرا سلولهای بدن انسانها و جانوران مسیر بیوشیمیایی شیکیمات را ندارند، اما واقعیت این است که بدن ما از 600 میلیارد سلول تشکیل شده، که تنها 600 میلیون آن سلولهای بدن انسان هستند؛ و بقیه شامل باکتریها هستند، و باکتریها مسیر شیکیمات را دارند! بنابراین باکتریهای روده بر اثر تخریب این مسیر با مصرف محصولات دستکاری شده ژنتیک آلوده به راندآپ از بین خواهند رفت. این باکتریها آنزیمها و اسیدهای آمینه ضروری و مورد نیاز بدن را میسازند. همچنین نوروترانسمیترهایی که سبب عملکرد صحیح مغز کودکان میشود نیز توسط میکروبیوم (باکتریهای اختصاصی بدن) ساخته میشود. آمار نشان میدهد که تعداد کودکان مبتلا به اوتیسم از تعداد حدود 40.000 نفر در سال 1997 به بیش از 400.000 نفر در سال 2011 افزایش یافته است. شیوع این بیماری اکنون در نقطه بحرانی قرار گرفته است، و در صورت عدم کنترل آن در این نقطه در سال 2025 از هر دو کودک آمریکایی یک نفر اوتیستیک (مبتلا به اوتیسم) خواهد بود.
عدهای از دانشمندان، گیاهان دستکاری شده مقاوم به خشکی را راهکاری عملی برای مقابله با کمآبی و خشکسالی میدانند، نظر شما در مورد این ادعا چیست؟
اخیراً مونسانتو ادعا کرده که بذرهای مقاوم به خشکی را تولید کرده است؛ و حدود 1500 رقم را ثبت پتنت کرده است. من میگویم که کلیه این ارقام از کشورهای جهان سوم ربوده شده است، و ممکن است یک یا دو ژن هم به آنها منتقل شده باشد. آنها در سالهای اخیر اقدام به خریداری بزرگترین بانک اطلاعاتی هواشناسی و اقلیمشناسی کره زمین کردهاند. آنها میخواهند آینده حیات بشر را کنترل کنند.
در برابر سودهای کلان اقتصادی که به جیب مونسانتو میرود و سیاست جهانی دولت آمریکا در کنترل غذای بشر، شما چه راهکاری را جهت رهایی از این برنامهریزی شوم پیشنهاد میفرمایید؟
در برابر چنین اقدامات جنون آمیزی، کشاورزی ارگانیک و کشاورزی عاری از GMO یک گزینه جایگزین نجاتبخش است.
براساس این گفته هر فرد، هر دولت و هر سازمان موظف است در راستای تولید محصولات غیر GMO و ارگانیک فعالیت کند. این یک مسئولیت شخصی، اخلاقی، اکولوژیک و ژئوپولیتیک است؛ همچنان که ما در برابر بدن خودمان و نسلهای آینده مسئولیم تا غذای سالم به آنها برسانیم.
دیدگاه تان را بنویسید