مزیت پیشبینیپذیری قیمتی
سرمایهگذاری در فضای پرریسک همچون رانندگی در یک جاده مه آلود است که رانندگان مجبورند از چراغ مهشکن استفاده کنند وحتی در این شرایط فقط عمق میدان دید محدودی دارند. فضای دید محدود یا رانندگان را از ادامه مسیر منصرف میسازد یا آنان را به حرکت با سرعت مطمئنه و فقط در مسیرهای ضروری مجبور میکند یا خسارتهای سهمگینی را به آن گروه از مسافران تحمیل میکند که بدون اطلاع و اشراف از خطرات احتمالی راه ادامه مسیر را برمیگزینند. همین سناریوهای ممکن بهصورت متناظر برای سرمایهگذاران نیز رخ میدهد. در فضای پرریسک بالاخص سرمایهگذاران ریسک گریز ترجیح میدهند عطای سرمایهگذاری را به لقای آن بخشیده و دارایی خود را در محلی امن نگهداری کنند. به همین دلیل در طول تاریخ، طلا بهعنوان مهمترین و سهلالوصولترین پناهگاه سرمایهگذاران مطرح بوده است، کالایی که در ادبیات اقتصادی از آن بهعنوان یک کالای سرمایهای یاد میشود. دومین سناریو از آن سرمایهگذارانی است که گرچه راه خروج از بازار را انتخاب نکردهاند؛ بلکه خود را به حداقل ممکن فعالیت در بازار محدود کردهاند. در چنین حالتی سرمایهگذاران فعالیت خود را به جای توسعه سرمایهگذاری بر مدیریت آنچه دارند محدود میکنند و در افق دید خود برچسب خیلی کوتاهمدت را الصاق میکنند. سومین و بدترین سناریو برای سرمایهگذاران ریسکپذیری رخ میدهد که بدون اطلاع از ابعاد خطرات موجود، راه بر مسیری نهادهاند که ابعاد آن به شدت نامعلوم است. امواج پرتلاطم در این فضا اگرچه ممکن است گاه سود بادآوردهای را نصیب سرمایهگذاران بیاطلاع کند، ولی گاه زیانهای هنگفتی را نصیب سرمایهگذاران حرفهای بازار میکند. سرمایهگذارانی که اندک اشتباهی از سوی آنان به اتلاف پساندازهایی منجر میشود که پس از سالها و با سختی بسیار اندوختهاند. موضوع هدفمندی در ماههای اخیر به مهمترین ریسک فراروی بازارهای مالی، پولی و ارزی کشور مبدل شده بود. این ریسک بیش از آنکه مرتبط به تبعات افزایش قیمتها باشد، مرتبط به عدم اطلاع از میزان افزایش قیمتها بود. بیشترین ریسک بر بازارها هنگامی تحمیل میشود که اطلاع مشخصی از روندهای آتی سرمایهگذاری موجود نیست. همین ریسک عدم اطلاع از روندهای آتی سیاستگذاری گاه حتی بسیار مخربتر از سیاستهای غلط عمل میکند و گاه حتی یک شیب ملایم نامشخص میتواند به انتظارات تورمی بسیار سنگینتر از یک شیب تند مشخص منجر شود. درحالیکه از ماهها پیش اجرای فاز دوم هدفمندی یارانهها قطعی بهنظر میرسید، ولی در خصوص شیوه تصحیح قیمتها و بالاخص سرعت تعدیل قیمتها بهصورت بیگ بنگ یا اصلاحات تدریجی شک و تردیدهای زیادی حاکم بود.همین تردیدها تاثیرات خود را بر بورس تهران که همواره فوریترین و بزرگترین آثار عدم قطعیت در آن نمایان میشود، ظاهر کرد. در ماههای گذشته حرف و حدیثهای متفاوتی درخصوص میزان افزایش قیمت حاملهای انرژی و تاثیر آن بر بخشهای مختلف صنعتی در بورس تهران حکمفرما بود. همین ریسک سیاستگذاری حاکم بر بازار منشا بسیاری از نوسانات قیمتی بود که تعداد زیادی از سرمایهگذاران ریسک گریز یا دارای دید کوتاهمدت را از بازار خارج کرد. از سوی دیگر، خروج سرمایهگذاران از این بازار، بازارهای دیگری را برای ورود در مقابل منوی سرمایهگذاران قرار داد. بازار ارز و طلا در شرایط پرخطر معمولا مهمترین ملجاء سرمایهگذاران محسوب میشوند که استقبال سرمایهگذاران برای خرید، در شرایط انتظارات تورمی حاصل از فاز دوم هدفمندی یارانهها مهمترین دلیل برای سیر صعودی قیمتها بود. اکنون که بهنظر میرسد اقتصاد ایران از فاز عدم قطعیت در طرح هدفمندی یارانهها خارج و روندهای سیاستگذاری قیمتی حداقل تا پایان سال مشخص شده است بنگاهها با دقت بیشتری قادرند تصمیمات خود را فارغ از عدم قطعیتهای موجود اتخاذ کنند. سیاست تعدیل قیمتهای نسبی برای فعالان اقتصادی بیش از همه چیز نیازمند پیشبینیپذیری است و چنانچه سیاست هدفمندی یارانهها بخواهد در فازهای بعدی نیز تا حصول به هدف نهایی حرکت کند، لازم است دارای قواعد بازی شفاف و مشخصی باشد تا سرمایهگذاران بتوانند به راحتی از تبعات تصمیمات آتی خود آگاهی یابند. تدوین استراتژی اصلاحات قیمتی اولین و مهمترین گام برای سیاست حذف یارانهها است، سیاستی که باید جایگاه اصلاحات قیمت در میان سایر بخشهای اصلاحات به دقت تبیین شود. منبع: دنیای اقتصاد
دیدگاه تان را بنویسید