آرایش جهادی اقتصاد كشور
دكتر عادل پیغامی/ هر جهادی نیازمند طراحی نقشهی عملیاتی است.
در باب مفهوم و نسبت دو كلمه جهاد و اقتصاد در عبارت «جهاد اقتصادی» كه نام سال 90 شمسی لقب گرفته است، شش نكته حائز اهمیت است : نكتهی اول اینكه مفهوم جهاد اقتصادی و خصوصاً كلمهی جهاد یك تعبیر استعارهگونه و دارای معانی و دلالتهای خاصی است. كلمهی جهاد معمولاً به نوعی تلاش مقدس اطلاق میشود و یكی از كلماتی است كه در گفتمان دینی ما معنا پیدا میكند و همیشه صبغهی تقدس را در درون خودش دارد. نكتهی اول اینجاست كه به زعم بنده، رهبر انقلاب ابعاد دنیوی را با ابعاد مقدس اسلامی درهم آمیخته و همگون میبینند. برای همین هم كار كردن برای مسائل اقتصادی، پیشرفت و آبادانی و عمران كشور را با مسئلهی مقدسی به اسم جهاد تلفیق میكنند.
این یكی از پیامهای بزرگ انقلاب اسلامی ایران است كه مسائل معنوی و مادی و یا به عبارت دیگر حسنهی دنیا و حسنهی آخرت چگونه میتوانند با یكدیگر همراستا شوند. اگر مسئولان از ظرفیتهای معنوی، انسانی و فرهنگی كشور به درستی استفاده كنند، ما از كلمهی جهاد میتوانیم بركات زیادی را نصیب این مرز و بوم كنیم. كما اینكه در طول تاریخ معاصرمان هم میبینیم كه حضرت امام(ره) در مورد سازندگی از این استعاره استفاده میكنند و جهاد را وارد صحنههای سازندگی میكنند و این تعابیر استعارهگونه به نوعی مسبوق به سابقه از سوی حضرت امام(ره) نیز میباشد. نكتهی دوم این است كه در گفتمان دینی ما كلمهی جهاد در كنار كلماتی مانند هجرت، ایمان، عبادت و... پازل گفتمانی دین را تكمیل میكند. در برخی موارد، مفاهیم دینی به ما اشاره میكنند كه باید مانع را دور بزنید، مثل كلمهی هجرت. ولی كلمهی جهاد همیشه برخورد با مانع و رفع مانع را مورد توجه دارد. این در معنای جهاد حالت تأكید و تصریح دارد. در همین راستا یكی از استراتژیهایی كه در سال پیش رو یعنی سال 90 باید سر لوحهمان باشد این است كه باید جهاد عظیمی در شناسایی موانع اقتصادی كشور صورت دهیم. موارد و موانعی كه دست و پا گیر است. معمولاً در نگاه نهادی برخی از مقررات، آییننامهها یا تركیبهای نهادی و یا به تعبیر دانشگاهی برخی از مواد یا تفاسیر قانونی كه امروزه در بدنهی اجرایی ما وجود دارد، معمولاً به شكل مانع عمل میكنند. در صورتیكه ما به یك جهاد فراگیر در تمامی عرصههای اقتصادی جهت آسیبشناسی و مانعشناسی نیاز داریم تا بتوانیم برای رفع این موانع برخیزیم. جهاد كردن به رفع موانع پیشرفت ما برمیگردد؛ حالا برخی از این موانع داخلیاند و بخشی از آن هم موانع خارجی هستند كه باید در عرصهی اقتصاد بینالملل هم ببینیم كه موانع اقتصاد كشور ما چه بوده است؟ نكتهی سوم اینكه جهاد معمولاً استعارهای است كه ما از فضای نظامی داریم و به همین دلیل، دلالتهایی به ذهنمان خطور میكند. بهطور مثال هرگونه جهادی نیازمند دیدهبانی و رصد دقیق است. معتقدم استراتژی دومی كه اقتصاد ایران در عرصههای مختلف كشاورزی، صنعتی، خدماتی، معدنی و... باید لحاظ كند، یك دیدهبانی و رصد جامع و فراگیر است. ما باید دقیقاً رصد كنیم كه تحولات جهانی در اثر چیست و به چه مسیری سوق پیدا میكند؟ ما باید افق بیست سال آیندهی اقتصاد دنیا را و همچنین مزیتهای نسبی كشور خودمان را رصد كنیم و بشناسیم. ما سریعاً باید خودمان را برای دهههای آینده به كمك رصد و دیدهبانیای كه صورت میدهیم، ارتقا دهیم و به مسائلی كه از طریق علم تولید ثروت میكنند، بیشتر توجه كنیم. تأكیداتی كه رهبر معظم انقلاب درطول این چند سال نیز داشتند، همه و همه ناظر به این مسئله بوده است. باید از صنایع تك به سراغ صنایعی برویم كه فرصتهای تولید درآمدی و تولید ثروت آن فراوان است.
معمولاً در اقتصاد، صنایع كوچك در ابتدای نوآوری و خلاقیت، ثروت خوبی را برای كشور به بار میآورند و فرصتهای خوب اشتقالزایی ایجاد میكنند، اما در مسیر چرخهی تولید و چرخهی عمر یك كالا، معمولاً سود آنها كم میشود. چراكه كشورهای دیگر هم نظیر آن كالا را تولید میكنند و به تعبیر عامیانه دست زیاد میشود. اما به وضوح این مسئله قابل مشاهده است كه كشورهای پیشرفته دقیقاً در پی این تغییربخشی و رفتن به سمت تولید كالاهای هایتك و تولید ثروت و سودآوری از طریق تولید علم هستند. بهطور مثال در عرصهی بینالمللی ما نسبت به گروه «جیبیست» و تصمیمات اتخاذشده در آن توسط كشورهای استكباری باید بسیار حساس باشیم و مشاركت غیر مستقیمی را پیشاپیش در آن تصمیمات جهانی داشته باشیم. نكتهی چهارم ؛ یكی دیگر از استعارههایی كه كلمهی جهاد برای ما به ارمغان میآورد، بحث نقشه و طرح است. ما میدانیم كه هر جهادی نیازمند طراحی نقشهی عملیاتی است. این دقیقاً خواستهای است كه سال گذشته از سوی رهبر معظم انقلاب در نخستین نشست اندیشههای راهبردی مطرح شد كه گفتمانسازی و ظرفیتسازی بسیار خوبی نیز در جامعهی نخبگانی كشور در مورد آن ایجاد شد. نكتهی پنجمی كه در راستای مفهوم جهاد باید به آن اشاره كرد، مسائل مربوط به آرایش جهادی است. دستگاههای اجرایی كشور، دستگاههای قانونگذار، نهادهای قضایی، بخشهای مردمی، بخشهای غیر انتفاعی و خصوصی كشور باید با یك راهبردی كه از سوی دستگاههای سیاستگذار مشخص میشود، یك آرایش جهادی به خود گیرند. نكته ششمی هم كه در ذیل مفهوم جهاد معنا مییابد، بحث آموزش نیروها است، مثل هر عملیاتی كه اگر آموزش نیرو نداشته باشیم و نیروهای اقتصادی كشور را آماده نكنیم، در صحنه جهاد دچار مشكل خواهیم شد. بخشی از آموزش نیروها بحث عمومی است، یعنی بدنهی آموزش و پرورش و دانشگاههای كشور و در نهایت رسانهها و بهطور مشخص رسانهی ملی، باید حركتی جهادی داشته باشند و یك برنامهی مدون در جهت آموزش نیروهای كشور نسبت به مقتضیات یك جهاد اقتصادی ارائه و اجرا كنند. پاتكهای احتمالی دشمن 1. تبلیغات در جهت ناكارآمد جلوه دادن نظام وقتی میخواهیم در شرایط حمله قرار بگیریم و جهادگونه برای كشور كار كنیم، قطعاً این مسئله در پی خودش پاتكهایی را از جانب دشمن به دنبال خواهد داشت. یكی از ترفندهایی كه دشمن در سالهای اخیر در مورد جمهوری اسلامی سرمایهگذاری كرده است، ناكارآمد جلوه دادن نظام است. درواقع سعی كرده است تا نظام دینی و الگوی حكومت مردمسالارانهی دینی ناكارآمد جلوه دهد. البته خوشبختانه در عرصههای مختلفی كه دشمن این امر را مطرح كرده با شكست روبهرو شده است. در مسائل امنیتی در این سی سال، كشور ما چه در جریان جنگ تحمیلی و چه در مسئلهی امنیت داخلی و چه در عرصهی اتحاد و یكپارچگی و وحدت ملی و چه در مسئله امنیت مرزها - با توجه به حساسیت مرزهای ما به دلیل وجود شرایط ویژه و شرایط همسایگان ما- موفق بودهایم. در عرصهی كارآمدیهای سیاسی هچون مشاركتهای مردمی، مشاركتهای سیاسی، همكاری و هماهنگی قوا و... نسبت به نظامهای سیاسی مشابه، كارآمدی خیلی خوبی را نشان دادهایم. با شاخصهای علمی متعددی ما میتوانیم نشان دهیم كه كشور در افزایش ضریب امنیتی، دفاعی و عرصهی سیاسی كارنامهی درخشانی را داشته است. البته منظور از شاخصها شاخصهای خودساختهی استكباری كه بعضاً با حب و بغض و نیات خاصی دستكاری میشوند، نیست.
اما بخش دیگر كارآمدی یك نظام، كارآمدی اقتصادی است. دشمن وقتی در عرصههای امنیتی، سیاسی و حتی به نحوی فرهنگی در ایران شكست خورد، تنها برگ برندهای كه در این هفت، هشت سال اخیر در دستانش باقی مانده است، ناكارامدی اقتصادی است. جالب اینجاست كه دشمن باز هم میبیند كه در عرصه زیرساختها انقلاب اسلامی ایران پیشرفتهای قابل ملاحظهای داشته است؛ به نحوی كه سازمانهای بینالمللی حتی در رنكینگ و شاخصبندیهای خودشان، كشور ما را جزو كشورهای اول و بعضاً در جایگاه اول معرفی كردند. ما در عرصهی بهداشت، زیرساختهای درمانی، شاخصهای توسعهی انسانی، شاخصهای دسترسی به آب سالم و دسترسی به آموزش حتی در روستاها ارتقای بسیار شگرفی را داشتهایم. این قبیل كارآمدیها علیرغم تلاش نظام سلطه كه به شكل رسانهای سعی میكند پیشرفتهای رقیب خود را در عرصهی بینالمللی نشان ندهد، این پیشرفتها جلوهگر شده است. در عرصهی مدیریتهای كلان اقتصادی ما فراز و نشیبهایی داشته و داریم كه ممكن است برای دشمن فرصتهایی را ایجاد كند كه باید از آن جلوگیری كرد. همیشه دشمن به دلیل ناتوانی در جنگیدن با واقعیتهای اقتصادی ایران، تلاش كرده است تا به سراغ اذهان و ادراك مردم برود. برای مثال اگر درباره وضع اقتصادی از مخالفان دولت فعلی یا حتی مخالفان انقلاب اسلامی ایران و ایرانیانی كه در داخل هستند ولی با نظام مخالفت دارند، سؤال شود، بلاشك همه و همه اذعان میكنند كه در طول سی سال اخیر، سبد مصرفی و بهرهمندی مردم از مواهب مختلف دنیوی و مادی افزایش پیدا كرده است. این را كسی شك نمیكند كه تعریف فقر در ایران از سی سال پیش با مقولهای كه الان در برخی عرصهها متصور است، متفاوت است. مصرف مردم نسبت به مواد پروتئینی، حمل و نقل، داشتن وسیلهی نقلیه، رفتن به مسافرتها و... مؤید این مطلب است. امروزه آمارها نشان میدهد كه در طول یك تعطیلات نوروز، بالغ بر پنجاه میلیون جابهجایی در ایران صورت میگیرد. این نشاندهندهی آن است كه مسافرت به عنوان یك تفریح سالم در سبد كالایی مردم قرار گرفته است. بهرهمندی مردم از مواهب ارتباطاتی همچون موبایل، اینترنت و مسائل آموزشی و... نیز همین نكته را نشان میدهد. دشمن وقتی میبیند كه با واقعیتهای اقتصادی ایران نمیتواند بجنگد، به سراغ ادراك كلمهی اقتصاد میرود. بهطور مثال در كشوری مثل چین درآمد متوسط هر چینی زیر پانصد دلار است؛ یعنی استفاده از مواهب دنیا بهطور متوسط در سال در حدود چهارصد و بیست یا سی دلار است؛ به عبارتی در هر روز كمتر از یك و نیم دلار. در حالیكه ایرانیها در این سالها درآمد سالیانهی خوب و با رشد قابل توجهی داشتهاند. كافی است هر جوان یا هر میانسال ایرانی سبد مصرفی خودش را با پدر خودش در سی سال قبل مقایسه كند. اما وقتی دشمن میبیند كه اینجا دچار مشكل شده، به ادراك فقر دامن میزند. یعنی چه بسا درآمد سالانهی ما نسبت به سی سال قبل چند برابر شده باشد اما مردم حس كنند كه حس رضایتمندیشان كم است. مثلاً میزان مصرف مواد پروتئینی بسیار بالا رفته ولی باز هم فكر میكنند كه كم است یا مطالبه دارند كه دولت باید گوشت و میوهی ما را با قیمت ارزانی در اختیار ما قرار دهد. این مطالبهی مصرفی ناشی از این نیست كه واقعاً نیاز مصرفی وجود دارد، چون نیاز مصرفی در حد بسیار خوبی رشد كرده است. ما طبق شاخصهای سازمانهای بینالمللی میزان كالریهای مصرفیای كه در كشور داریم حتی در روستاهای فقیرنشینمان هم از سطح متوسط جهانی بسیار بالاتر است. اما چه میشود كه ادراك فقر در شهرهای بزرگ شكل میگیرد؟ این به نظر من یكی از آن هدفگذاریهایی است كه دشمن صورت داده و ما در سال جهاد اقتصادی باید توجه خاص و ویژهای به ادراك اقتصادی مردم داشته باشیم كه مردم این رشدها و پیشرفتها را چگونه درك میكنند؟ 2. بحرانی نشان دادن اوضاع داخلی دشمن میخواهد وضع داخلی كشور را بحرانی نشان دهد؛ مخصوصاً در سال گذشته - كه شخصاً رصد میكردم- دشمن روی تحریمهای اقتصادی به شدت مانور میداد. برنامههای دنبالهدار و سریالی رسانههای خارجی دائماً تأكید داشت كه تحریمهای اقتصادی چه مشكلات بزرگی را برای ایران به وجود آورده است. البته كه تحریمها برای ما بدون مشكل نبوده است و مسائلی را برای ما ایجاد كرده است، اما هر تحریمی طبق تئوریهای اقتصاد بینالملل، در كنار هزینهاش، فرصتهای مناسب و مزیتهای نسبی هم به همراه دارد. كالایی كه قبلاً تولید آن در كشور برای ما نمیصرفید و ارزانِ آن از خارج قابل تهیه بود، وقتی دشمن ما را تحریم میكند، قیمت تمامشدهی آن برای ما بالا میرود و نمیتوانیم آن را از بازارهای جهانی خریداری كنیم. همین كه دسترسی ما به این كالا سخت شد، باعث میشود كه جوانان ما آن را خودشان تولید كنند. وقتی تولید شروع شد، در مرحلهی تولید، طبق تئوریهای اقتصادی هزینهی تمامشده كاهش مییابد و ما بعد از چند سال به این نقطه میرسیم كه خودمان این كالا را با همان قیمت تمامشدهی خارجی كه قبل از تحریم داشتیم، تولید و عرضه میكنیم. منبع: khamenei.ir
دیدگاه تان را بنویسید