دعوای زرگری برای حذف ایران از تجارت گاز منطقه
دیپلماسی ناکارآمد و غیرموثر ایران در برخورد با تحولات منطقهای ناشی از توافق ۱۰ نوامبر قره باغ، میتواند به حذف ایران از بازار گاز این منطقه مهم منجر شود؛ اتفاقی که بازیگران آن، جنگ خاموشی را برای حذف ایران به راه انداختند.
خبرگزاری تسنیم: حدود یک ماه از توافقی میگذرد که «الهام علی اف» رئیس جمهور آذربایجان، «نیکول پاشینیان» نخست وزیر جمهوری ارمنستان و «ولادیمیرپوتین» رئیس جمهور فدراسیون روسیه مبنی بر اعلام آتش بس کامل در منطقه درگیری قره باغ از ابتدای بامداد ۱۰ نوامبر به وقت مسکو امضا کردند.
توافق یا بیانیهای که ابعاد متعدد اقتصادی برای کشورهای منطقه به خصوص ایران در پی دارد چرا که بندهای این توافق، تغییر روابط قدیمی سیاسی - اقتصادی منطقه را هدف گذاری کرده است.
یکی از مهمترین بندهای این توافق، ایجاد کریدوری برای اتصال نخجوان به جمهوری آذربایجان است. کریدوری که در صورت احداث، در کنار امکان برقراری ترددهای جاده ای، امکان عبور خطوط انرژی را نیز فراهم میکند.
زمانی که به قراردادهای گازی ایران با کشورهای منطقه و رخدادهای پیشین در جریان این قراردادها نگاه کنیم، تبعات ایجاد این کریدور و نقش مستقیم ترکیه و روسیه برای حذف ایران از بازار گاز منطقه و نقش غیرمستقیم و طراحانه آمریکا برای ادامه ضربه زدن به اقتصاد ایران بیشتر مشخص میشود.
۱. قرارداد تهاتر گاز و برق بین ایران و ارمنستان:
پروژه تهاتر گاز ایران با برق ارمنستان در قالب دو قرارداد تحویل گاز و دریافت برق بین شرکت ملی صادرات گاز ایران به نمایندگی از شرکت ملی نفت ایران و نیروگاه برق حرارتی ایروان (Yerevan TPP) به نمایندگی از وزارت انرژی ارمنستان برای یک دوره بیست ساله در سال ۲۰۰۴ به امضا رسید.
بر اساس قراردادهای امضا شده بین طرفین زمان شروع صدور گاز، ژانویه سال ۲۰۰۷ در نظر گرفته شده بود، که به دلیل عدم تکمیل خط لوله گاز در ارمنستان این قرارداد با ۲۸ ماه تاخیر و در تاریخ ۲۳ اردیبهشت سال ۱۳۸۸ (۱۳ میسال ۲۰۰۹) به طور رسمی به بهرهبرداری رسید. مدت این قراداد ۲۰ سال است.
یکی از اهداف ایجاد جنگ از پیش برنامه ریزی شده در قره باغ را میتوان جایگزینی گاز آذربایجان با گاز ایران برای تأمین انرژی مورد نیاز ارمنستان دانست. اگر مصاحبههای پیشین الهام علی اف رئیس جمهور آذربایجان را مرور میکنیم میبینیم که علی اف بارها اعلام کرده بود که ارمنستان در صورت پذیرش صلح در قره باغ میتواند از مزایای ترانزیت و انتقال انرژی و طرحهای حمل و نقلی منطقه بهرهمند شود.
حال با ایجاد کریدور بین آذربایجان و نخجوان، بدون شک یکی از پازلهای دعوای زرگری قره باغ تکمیل شده و آذربایجان اقدام به ارسال گاز به ارمنستان خواهد کرد و پیامد آن، عدم تمدید قرارداد بیست ساله تهاتر گاز و برق ایران و ارمنستان خواهد بود.
۲. سوآپ گاز به نخجوان:
قرارداد سوآپ گاز جمهوری آذربایجان به جمهوری خودمختار نخجوان در تاریخ ۵ آگوست ۲۰۰۴ برای مدت ۲۰ سال بین شرکت ملی صادرات گاز ایران و طرف آذری منعقد و در سال ۲۰۰۵ اجرایی شد.
جمهوری خودمختار نخجوان بخشی از جمهوری آذربایجان است که مرکز آن شهر نخجوان است. در ۹ فوریه سال ۱۹۲۴ میلادی نخجوان به صورت جمهوری خودمختار تأسیس شد و با اعلام خودمختاری در ترکیب جمهوری آذربایجان قرار گرفت. در واقع نخجوان در ترکیب کشور آذربایجان یک جمهوری خودمختار است که پیوستگی ارضی و جغرافیایی با پیکره اصلی خاک جمهوری آذربایجان ندارد. این جمهوری خودمختار همچنین از جنوب و شمال غربی با جمهوری اسلامی ایران و جمهوری ترکیه و از شمال و شمال شرقی به جمهوری ارمنستان محدود شده است. به علاوه نخجوان در جنوب قفقاز و شمال رود ارس واقع شده و طول مرزهای این جمهوری با «جمهوری ارمنستان» ۲۲۴ کیلومتر، «جمهوری اسلامی ایران» ۱۶۳ کیلومتر و «جمهوری ترکیه» ۱۲ کیلومتر است.
براساس این قرارداد، ایران گاز تحویلی از آذربایجان را از طریق مرز آستارا به نخجوان سوآپ میکند.
سالیانه حدود ۳۵۰ میلیون مترمکعب گاز طبیعی از آذربایجان به ایران برای تامین تقاضای گاز جمهوری خودمختار نخجوان ارسال میشود. ایران گاز ارسال شده از آذربایجان را مصرف کرده و پس از کسر حق ترانزیت، به نخجوان گاز ارسال میکند.
با احداث کریدور بین آذربایجان و نخجوان، دسترسی سرزمین اصلی (آذربایجان) به بخش جدا افتاده (نخجوان) فراهم شده و شاهد حذف وابستگی نخجوان به گاز، برق و جاده ترانزیتی ایران خواهیم بود. به عبارتی، صادرات گاز و برق به نخجوان به عنوان یک پتانسیل بالقوه و رو به رشد، از سبد تأمین انرژی صادراتی ایران حذف میشود.
۳. صادرات گاز ایران به ترکیه:
طرح صادرات گاز طبیعی ایران به ترکیه که یکی از مهمترین پروژههای صادرات گاز کشور است، طی قراردادی ۲۵ ساله و با حداکـثر حجم گـاز قابل تحویل ۱۰ میلیارد متر مکعب در سال (۲۷ تا ۳۰ میلیون متر مکعب در روز) که امکان افزایش آن تا ۱۳ میلیارد متر مکعـب در سال نیز بر اسـاس توافق طرفین میسر است، در تاریخ ۱۷/۵/۱۳۷۵ (۸ اوت ۱۹۹۶ میلادی) با شرکت بوتاش ترکیه منعقد شد که پس از انجام فازهای مطالعاتی و طراحی و مراحل اجرایی الزامات و تجهیزات مورد نیاز آن، عملیات صادرات گاز به این کشور در ۱۰ دسامبر سال ۲۰۰۱ برابر با ۱۹ آذر ماه سال ۱۳۸۰ آغاز شده است.
گاز طبیعی مورد نیاز این قرارداد از منابع گازی جـنوب کشـور تأمین و سپس از طریق خطـوط لـوله سراسـری گاز یک، دو و سه و خطـوط لوله ۴۸ اینـچ قزوین - تبریز و خط ۴۰ اینچ تبـریز - بازرگـان (جمعا به طول تقریبـی ۲۰۰۰ کیلومتر) به ایستگاه اندازه گیری گاز صادراتی بازرگان انتقال یافته و پس از انجام عملیات اندازه گیری کیفی و کمی به سیستم خط لوله ۴۸ اینچ کشور ترکیه ارسال میشود.
احداث کریدور بین آذربایجان و نخجوان که در ادامه احتمال احداث خط لوله جدید گاز بین آذربایجان به ترکیه از طریق جنوب ارمنستان و نخجوان وجود دارد، در کنار تأمین گاز ترکیه از روسیه، بیش از پیش وابستگی این کشور به گاز ایران را کاهش میدهد و در طرح آمریکایی حذف ایران از بازار گاز منطقه و ارتباطاتی که بین روسیه و ترکیه و همچنین ترکیه با امریکا وجود دارد، احتمال عدم تمدید قرارداد گاز ایران با ترکیه را تشدید میکند.
۴. قراردادهای سوآپ گاز ترکمنستان:
پیش از دعوای گازی ایران و ترکمنستان، ایران سالانه ۸ میلیارد مترمکعب گاز ترکمنستان را به ترکیه منتقل میکرد. همچنین مذاکراتی برای سوآپ گاز ترکمنستان به آذربایجان و ارمنستان صورت گرفته بود که ایران برای آغاز و توسعه سوآپ گاز ترکمنستان به این دو همسایه شمالی از خاک ایران ابراز تمایل و آمادگی کرده بود.
با ایجاد ارتباط زمینی بین آذربایجان و نخجوان و انتقال گاز آذربایجان به نخجوان و ترکیه، احتمال انعقاد قرارداد و برقراری سوآپ گاز ترکمنستان به ترکیه، آذربایجان و ارمنستان از خاک ایران بسیار کم خواهد بود و این فرصت نیز از دست ایران خارج میشود.
۵. صادرات گاز ایران به اروپا:
در طی دو دهه گذشته همواره در دولتهای مختلف، سخن از ظرفیتهای صادراتی گاز ایران به اروپا مطرح شده بود و مسیرهای متعددی نیز برای تحقق این امر، پیشنهاد و حتی مطالعه شد.
با احداث کریدور و اتصال زمینی آذربایجان به نخجوان، این کشور میتواند در زمینه صادرات گاز به اروپا، طرحهای متعددی را مد نظر قرار دهد و حتی با توجه به ارتباط باکو و آنکارا، احتمال استفاده از مسیری مشابه مسیر مدنظر ایران برای دسترسی به بازار گاز اروپا از خاک ترکیه، برای انتقال گاز از آذربایجان به اروپا مورد توجه قرار گیرد.
در واقع سالها تعلل در ایجاد مسیر ترانزیتی صادرات گاز ایران به اروپا و دیپلماسی ضعیف و ناکارآمد ایران، فرصت را به رقبایی داده که در جهت حذف کشورمان از بازارهای منطقهای و جهانی گاز، دست همکاری به امریکا داده اند، چرا که منافع خود را نیز در حذف رقیب پرظرفیتی، چون ایران میبینند.
آنچه از آثار اقتصادی در بعد تجارت گاز از توافق یا بیانیه امضا شده در ۱۰ نوامبر به صورت خلاصه بیان شد، تنها بخشی از زیانهای اقتصادی ایران از این توافق برنامه ریزی شده برای حذف کشورمان از ظرفیت اقتصادی منطقه بوده که متأسفانه هیچ دیپلماسی کارآمد و موثری از سوی ایران برای جلوگیری از بروز این رخدادهای محتمل در آیندهای نزدیک، مشاهده نمیکنیم.
دیدگاه تان را بنویسید