استراتژی طرفداران سعید جلیلی؛ رقابت با نظام؟/ جلیلی شبیه هوادارنش شده؟/ ورود بلافاصله به کمپین ۱۴۰۷ پس از شکست ۱۴۰۳/ خطر انحراف و تکفیر جدی است/ جریان انقلاب باید این طیف را امر به معروف و نهی از منکر کند
این جریان سیاسی که تا پیش از حادثه بالگرد دارای مرزبندی با دولت شهید رییسی بود و حتی به اذعان خود آن مرحوم، جلیلی حاضر به پذیرش پست و سمت در دولت سیزدهم نشده بود پس از شهادت ایشان، علم امتداد دولت رییسی را به دست گرفت و با تحریف روابط جلیلی- رییسی در فاصله ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۳ که بخش مهمی از آن در موضوع احیای برجام قابل توضیح است، وارد کارزار انتخابات شد و از نامزد نشدن محمد مخبر نهایت استفاده را برد و با انتصاب منصوری به ریاست ستاد در قامت نامزد امتداد شهید رییسی قرار گرفت.
سرویس سیاسی فردا: در چند روز گذشته طرفداران سعید جلیلی نامزد شکست خورده انتخابات ۱۵ تیر خاطره اصلاح طلبان رادیکال در میانه دهه ۷۰ و دهه ۸۰ را تکرار کردند و ادعاهایی علیه چهره های نظام و حاکمیت بیان کردند و در ظاهر حمله به قالیباف به مرزبندی با برخی بخش های حاکمیت پرداختند.
این جریان سیاسی که تا پیش از حادثه بالگرد دارای مرزبندی با دولت شهید رییسی بود و حتی به اذعان خود آن مرحوم، جلیلی حاضر به پذیرش پست و سمت در دولت سیزدهم نشده بود پس از شهادت ایشان، علم امتداد دولت رییسی را به دست گرفت و با تحریف روابط جلیلی- رییسی در فاصله ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۳ که بخش مهمی از آن در موضوع احیای برجام قابل توضیح است، وارد کارزار انتخابات شد و از نامزد نشدن محمد مخبر نهایت استفاده را برد و با انتصاب منصوری به ریاست ستاد در قامت نامزد امتداد شهید رییسی قرار گرفت.
این جریان سیاسی اما پس از شکست در انتخابات که از سوی اکثر مراکز نظرسنجی پیش بینی شده بود بدون اندکی مکث وارد انتخابات ۱۴۰۷ شد و جلیلی با بیم از دست رفتن آرای خود که می تواند ناشی از عدم مسئولیت اجرایی او در ۴ سال آینده باشد به عرصه رقابت با دولت مستقر وارد شده و جلسه سایه رای اعتماد برگزار کرد، با روسای ستادش جلسه گذاشت، به سفر استانی رفت تا موتور کمپین اش خاموش نشود.
فراتر از رقابت سیاسی با دولت پزشکیان اما رفتارهای چهره های نزدیک به جلیلی در مدت اخیر خاطره رقابت اصلاح طلبان رادیکال با نظام سیاسی و حاکمیت را در دهه ۷۰ و ۸۰ زنده می کند. یکی از تلخ ترین این رفتارها به توییت حسن روزی طلب بازمی گردد که در اعتراض به دیدار ظفرقندی با نماینده رهبری در نهاد نمایندگی از واژه «پادگان اشرف» استفاده کرد که یک توهین غیر قابل باور محسوب می شود. روزی طلب از مدیران ارشد معاونت سیاسی صدا و سیما است که از حامیان جلیلی محسوب می شود و مشخص نیست در ذهن او و همفکرانش چه می گذرد که چنین ادبیات خطرناکی را به کار می برد.
دیگر رفتار عصبی و اشتباه این طیف از سوی امیر حسین ثابتی در جریان رای اعتماد صورت گرفت. او با ادبیات نامناسب و لحن اشتباه از عبارت «یک نفر» در توصیف رهبری سخن گفت و باب ادبیات مولوی و ارشادی را پشت تریبون مجلس باز کرد و منشأ مناقشه در فضای سیاسی کشور شد. ثابتی از نزدیک ترین چهره ها به سعید جلیلی است که او را در ثبت نام انتخاباتی همراهی کرد.
مورد جدید رفتارهای این طیف به ادبیات زشت و هتاکانه مقداد خداداد برمی گردد که به بدترین نحو نسبت به چهره های نظامی و سرداران سپاه توهین می کند که به دلیل موهن بودن این ادبیات امکان انتشار آن را نداریم. مقداد از نزدیکان جلیلی است که در ویدیویی که در عراق ضبط کرده علاوه بر توهین های بی سابقه به قالیباف، با ادبیات زشتی نسبت به سرادر قاآنی و سردار حاجی زاده سخن می گوید که بیشتر از هر چیز خطر بازتولید منش فرقه گونه انحرافی را یادآوری می کند.
در این میان اما سعید جلیلی رفته رفته شبیه حامیانش می شود و در حالی که هوادارانش او را نماد تقوای فردی و سیاسی می دانند اما نه تنها در مقابل این حجم توهین های افراد نزدیک به خود به دیگران سکوت می کند که در ویدیوی کربلای خود نشان داد که شبیه حامیانش شده است. در این ویدیو او در مقابل نوجوانی که می گوید؛« اگر قالیباف کنار می رفت، جلیلی پیروز می شد»، می خندد و سکوت می کند. این در حالی است که نه تنها خود او هیچ گاه در جلسات سخنی از انصراف قالییاف نگفته که افرادی چون رسایی در ستادش اعلام کردند که قالیباف نباید انصراف دهد و از مخالفان اجماع بودند. اکنون چه شده که از اجماع سخن می گویند؟ در عین حال سوال بزرگی که جلیلی باید به آن پاسخ دهد این است که چرا در دور دوم که کل جریان انقلاب از او حمایت کرد در مشارکت ۵۰ درصدی مقابل پزشکیان شکست خورد. جلیلی نه تنها به این سوال ها پاسخ نمی دهد که متاسفانه تبدیل به یکی از هواداران خود شده است.
جلیلی و حامیانش حق دارند که در فضای سیاسی کشور فعال باشند، کار سیاسی کنند و دولت و مجلس را نقد کنند اما استفاده از ادبیات « یک نفری» و « پادگان اشرف» و « توهین به سرداران» و دمیدن در اختلاف های جبهه انقلاب نه تنها حق آنان نیست بلکه خطر تبدیل شدن به جریانی انحرافی و تکفیری را گوشزد می کند که دیگران را باطل و خود را حق می پندارند؛ منشی که بیشتر از هر چیز منش احمدی نژاد و عدالت خواهان افراطی که بعدها از ولایت عبور کردند را یادآوری می کند.
اکنون وقت آنست که سعید جلیلی اجازه گسترش چنین خطایی را ندهد و مقابل انحراف ها بایستد وگرنه راه زیادی میان آنچه حامیان او می پیمایند با سرنوشت احمدی نژادی ها وجود ندارد. چه بسا اگر به موقع وارد نشود، این موج خطرناک او را هم خواهد برد.
این روزها در حالی که بسیاری از اصلاح طلبان به دنبال بازگشت به نظام هستند و سعی دارند از طیف رادیکال و ساختارشکن فاصله بگیرند، سرعت زیاد راست رادیکال
می تواند تبدیل به یک آسیب بزرگ برای فضای سیاسی کشور شود که جلیلی نمی تواند به عنوان مدعی میدان داری برخی طیف ها از مسئولیت خود عبور کند. جلیلی باید عبرت اصلاح طلبان رادیکال و احمدی نژادی ها را مقابل بگذارد و اجازه ندهد که حامیانش تبدیل به رقیب نظام شوند. در صورتی که جلیلی وارد چنین میدانی نشود این وظیفه بقیه جبهه انقلاب است که این طیف را امر به معروف و نهی از منکر کنند و در صورت اثر نکردن، مرزبندی خود را با این طیف علنی و شفاف کنند. بسیاری از هواداران این طیف دل در گروی انقلاب دارند و حتما با امثال خداداد تفاوت دارند و از این جهت جبهه انقلاب برای روشنگری این افراد وظیفه به گردن دارد.
دیدگاه تان را بنویسید