نگاه تحلیلگر/ یادداشت علی صوفی؛
تفکر کارگزاران در اصلاحات اقلیت است
دبیرکل حزب پیشروی اصلاحات در یادداشتی شفاهی درباره جریان اصلاح طلبی و بدنه اجتماعی آن بعد از دو انتخابات سال 98 و 1400 توضیح داد.
متن یادداشت شفاهی علی صوفی به شرح زیر است:
آقای خاتمی در نشست با کاندیداهای شورای شهر تهران از مردم خواست تا در انتخابات شرکت کنند تا از جمهوریت نظام دفاع شود. بر همین اساس می توان گفت هم اکنون هویت جریان اصلاحات در عبارت «دفاع از حق حاکمیت مردم بر سرنوشت شان» تعریف می شود. حالا اگر بخواهیم قضاوت کنیم حزب کارگزاران در جریان اصلاحات پرچمدار و پیشرو است یا حزب اتحاد ملت، باید حتما پیشینه و دغدغه آنها را در پایبندی به هویت اصلاحطلبی درنظر بگیریم.
واقعیت آن است که عملکرد بد آقای روحانی بعد از سال 96 و فاصله گرفتن او از مردم، ضربه ای جدی به اعتبار جریان اصلاحات زد، به همین دلیل از سال 98 به بعد برای جریان اصلاحات حفظ هویت اصلاح طلبی اصل قرار گرفت ولی کارگزاران در انتخابات سال 98 و در انتخابات سال 1400 به این اصل توجه نکرد. در سال 98 با وجودی که شورای عالی سیاستگذاری مصوب کرد احزاب اصلاح طلب تنها می توانند از نامزدهای خود حمایت کنند کارگزاران لیستی را منتشر کرد که حتی چهره های اصولگرا نیز در آن مشاهده می شدند و البته پاسخش را هم از مردم گرفت.
در انتخابات ریاست جمهوری سال 1400 نیز بعد از عدم احراز صلاحیت نامزدهای اصلاح طلب سه مرحله رأی گیری در جبهه اصلاحات انجام شد، نخست آن بود که از بین آقایان همتی و مهرعلیزاده یک نفر به عنوان نامزد جریان اصلاحات معرفی شود که این موضوع رأی نیاورد، سپس عدم معرفی نامزد رأی آورد. در مرحله سوم روی شخص آقای همتی رأی گیری به عمل آمد اما این موضوع هم نتوانست رأی اکثریت را کسب کند. در مقابل این تصمیم جبهه اصلاحات، کارگزاران اعلام کرد که همتی نامزد پنهانی آنها بوده است و از او حمایت می کنند. حال آنکه آقایان جهانگیری و محسن هاشمی دو نامزد اصلی آنها بودند و آنها هیچ نامزد پنهانی نداشتند. کارگزاران خیلی تلاش کرد جریان اصلاحات را پشت سر آقای همتی بیاورد اما کاملا مشخص بود حتی اگر این اتفاق هم می افتاد آقای همتی رأی نمی آورد. موضوعی که کارگزاران نیز آن را تأیید می کرد. آقای مرعشی در یک جلسه خصوصی گفته بود آقای همتی نمی تواند موج ایجاد کند.
در این دوره حتی اگر اصلاح طلبان کاندیدای حداکثری هم می داشتند و از او حمایت می کردند امیدی به حضور مردم در پای صندوق های رأی نبود، تنها وجود کاندیدای حداکثری می توانست عاملی برای تحریک احتمالی مردم جهت مشارکت در انتخابات باشد نه آنکه بتوانیم مردم را مثل سال 92 و 96 پای صندوق رأی بیاوریم و آنها به هر کسی که ما معرفی کنیم رأی دهند. دیگر آن دوران گذشت.
اگر بخواهیم جمع بندی کنیم موضع و دیدگاه حزب اتحاد ملت هویتطلبانه است حال آنکه حزب کارگزاران اولویت را حضور در قدرت می داند ولو آنکه بر اثر حمایت از کاندیدای حداقلی هویت اصلاح طلبی آسیب ببیند. البته این دیدگاه را نباید منحصر در کارگزاران دانست. تفکر حزب کارگزاران هم اکنون در جریان اصلاحات در اقلیت است. این تفکر هیچ گاه تأمین حقوق مردم را اولویت خود قرار نداده است بلکه تلاشاش نخست آن بوده که سهمی از قدرت را به دست آورد چون معتقدند از قِبَل کسب قدرت می توان به اصلاح طلبی و اصلاح امور کمک کرد.
امروز بعد از تجربه دو انتخابات سال 98 و 1400 بهتر می توان به این دو سئوال مهم پاسخ داد که آیا واقعا همیشه منفعت اصلاحات آن است که در قدرت سهیم و شریک باشد؟ آیا اصلاحات نخست باید منافع خود را حفظ کند یا اصل را باید بر حفظ هویت اصلاح طلبی قرار داد؟
دیدگاه تان را بنویسید