قدرتنمایی به سبک دونالدترامپ
برخلاف سایر ادوار تاریخی که هر تصمیم آمریکا با حمایت حداقل برخی کشورهای نزدیک به آن همچون بریتانیا و کانادا مواجه میشد، در مقطع کنونی خبری از تبعیت بیچون و چرای کشورهای همپیمان نیست.
روزنامه «جامجم»: حدود دو هفته است که تنش بین آمریکا و کرهشمالی حول برنامههای موشکی و هستهای این کشور بالا گرفته است. آغاز تنشها بدان جا باز میگردد که پس از آزمایش موشکی اخیر کرهشمالی، شورای امنیت تحریمهای جدیدی علیه این کشور وضع کرد و کرهشمالی پس از آن اعلام کرد که حمله به مناطق تحت حاکمیت آمریکا را بررسی میکند. ترامپ نیز در مقابل اعلام کرد که «بهتر است کرهشمالی دیگر آمریکا را تهدید نکند وگرنه این کشور با آتش و خشم آنطوری که جهان هرگز ندیده روبهرو خواهد شد.» پس از آن نیز ترامپ سیاستهای روسای جمهور سابق ایالات متحده در قبال کرهشمالی را که طی ۲۵ سال گذشته مشغول مذاکره با این کشور آسیایی بودهاند، نقد کرده و آن را بینتیجه دانسته است. او مشخصا از بیل کلینتون، جورج بوش و باراک اوباما، روسای جمهوری سابق بهعنوان افرادی که نتوانستهاند در قبال کرهشمالی هیچ اقدام مفیدی انجام دهند، یاد کرده است. اعلام چنین مواضعی از سوی دولت ترامپ که سبب تشدید تنشها بین ایالات متحده و کرهشمالی و البته اظهار نظر و جهتگیری مقامات برخی دیگر از کشورها شده، حاوی نکات مهمی است که هر چه بیشتر پرده از تغییرات نوین نظم بینالمللی جدید بر میدارد. در درجه نخست به نظر میرسد مواضع دولت ترامپ در قبال کرهشمالی نشأت گرفته از خوی شخصی خودخواه، جسور، متکبر و تاجر پیشه وی است که بیش از آنکه به فکر حل درازمدت و منطقی بحرانهای موجود باشد، به دنبال نمایش قدرت و سرسختی خود به منتقدان داخلی و دشمنان خارجی است. ترامپ میکوشد، با تحقیر روسای جمهور سابق و اظهار این مسأله که بقیه حتی جرأت حرف زدن درباره کرهشمالی را نداشتند؛ «اما من حرف میزنم، بالاخره یک نفر باید اینکار را بکند»، شخصیتی قهرمان گونه و راسخ از خود به نمایش بگذارد. هر چند چنین موضعگیریهایی میتواند برای برخی طرفداران سبک ترامپ در آمریکا و سایر کشورها جذاب باشد؛ اما تناقضها و تشتتهایی که در دولت تازهکار او به وفور یافت میشود، تلاشهای او برای ارائه چنین تصویری از خود را نقش بر آب میکند. اما عدم همراهی با ترامپ و نگرانی از مواضع غیرمنطقی و بیپشتوانه وی تنها به عرصه داخلی ایالات متحده محدود نمیشود، برخلاف سایر ادوار تاریخی که هر تصمیم بینالمللی از سوی دولت آمریکا با حمایت حداقل برخی کشورهای نزدیک به آن همچون بریتانیا و کانادا و سکوت و پذیرش ضمنی سایر کشورها مواجه میشد، در مقطع کنونی خبری از تبعیت بی چون و چرای کشورهای همپیمان با ایالات متحده و رضایت دادنهای بقیه نیست. بریتانیا که با رأی به برگزیت، با چالشهای خروج از اتحادیه اروپا دست و پنجه نرم میکند، سکوتی معنادار در قبال حملات لفظی ترامپ به کرهشمالی اتخاذ کرده که به هیچ عنوان معنای همکاری و همدلی نمیدهد و حتی یکی از وزرای خانم «می» نیز بصراحت از عدم همراهی بریتانیا با آمریکا در جنگ احتمالی علیه کرهشمالی خبر داده است. رسانههای آلمانی نیز همسو با صدر اعظم این کشور که مخالفت خود را با راهکار نظامی و اظهارات تهدیدآمیز برای حل مشکل کرهشمالی اعلام کرده، بخوبی از خجالت دونالد ترامپ در آمدهاند و تهدیدات وی علیه کرهشمالی را «گزافهگویی و مزخرف» دانستهاند. امانوئل مکرون رئیسجمهور جوان و تازهکار فرانسه نیز که این روزها بیشترین همدلی اروپایی را با ترامپ نشان میدهد، به طور تلویحی با راهکار نظامی مدنظر ترامپ مخالفت کرده و بر همکاری سران کشورهای جهان برای اجبار پیونگیانگ به بازگشت به مسیر مذاکرات بدون هیچ شرطی تاکید کرده است. چین و روسیه نیز که هیچگاه تابع و حامی سیاستهای بینالمللی ایالات متحده نبودهاند، در بحران اخیر نیز آمریکا را به خویشتنداری و پرهیز از ایجاد تنش بیشتر دعوت کردهاند.
دیدگاه تان را بنویسید