روزنامه شرق: امیرعلی ابوالفتح *: آمریکا در حالی روزگارش را با دونالد ترامپ سپری میکند که رئيسجمهوری عجیبوغریب این کشور با شعار «ایجاد اشتغال» و همچنین «جلوگیری از خروج سرمایهها» از مردم رأی گرفت تا در کمال شگفتی ساکن کاخ سفید شود.
این اتفاق نشان داد که جامعه آمریکا از سیاستمداران کهنهکار و البته از دو حزب دموکرات و جمهوریخواه ناامید شدهاند و به همین دلیل تصمیم گرفتند به کسی رأی بدهند که با شعارهای پوپولیستی، دورنمایی راضیکننده از آمریکا را به آمریکاییها نشان داد؛ اما پاسخ به این پرسش که ایالات متحده چه شرایطی را در روزهای تصمیمسازی ترامپ خواهد داشت، منوط به این است تا زمان بگذرد. ولی با توجه به چهرههایی که او برای سمتهای مختلف تعیین کرده، میتوان به این تحلیل رسید که راه ترامپ ادامه همان راهی است که تاکنون در مسیر سرمایهداری طی کرده و به همین دلیل نمیتوان توقع داشت کشور تحت رأی او خود را مکلف به اصول دیپلماتیک بداند، چون منفعتطلبی یکی از اصول نظام سرمایهداری بهشمار میرود.
نکته ملموس و مهم دیگر هم این است که ترامپ برای تحقق برخی از وعدههایش کار دشوار و در برخی مواقع ناشدنیای را پیشرو دارد. به عنوان مثال، اینکه دور آمریکا دیوارکشی شود مسئلهای نیست که شرکتها و کمپانیهای بزرگ اقتصادی با آن کنار بیایند و در وضعیت نهچندان مطلوب اقتصادی فعلی بتوانند مبادلات مالی خود را محدود به کشورهایی کنند که آقای رئيسجمهور بنای مخالفت با آنها را ندارد.
تحلیلهای توأم با نگرانی از آمریکایِ ترامپ این سؤال را در ذهن به وجود میآورد که احزاب و چهرههای شاخص آمریکا برای اینکه کشورشان با بنبست مواجه نشود، چه روشهایی را برای ممانعت از هزینهسازیهای احتمالی دولت جدید میتوانند به کار بگیرند؛ باید گفت درحالحاضر حاکمیت در ایالات متحده یکدست شده است و همه نهادها را جمهوریخواهان در اختیار خود میبینند و به همین دلیل تا انتخابات ٢٠١٨ دولت تحت حمایت قرار خواهد گرفت و نقدهای احتمالی هم باعث نخواهد شد تا جمهوریخواهان پشت ترامپ را خالی کنند؛ اما اگر وعدههای ترامپ تحقق پیدا نکند و آمریکایِ ترامپ آمریکایی مشکلدار باشد، طبیعی است که دو سال بعد کنگره با اکثریتی دموکرات تشکیل خواهد شد و ترامپ این فرصت را در اختیار خود نخواهد دید که نگاهش به موضوعات مختلف را بهراحتی پیاده کند و دموکراتها دولت ترامپ را مجبور به عقبنشینی خواهند کرد؛ همانطورکه در سال ٢٠١٠ کنگره جمهوریخواه یکصدا علیه اوباما و طرحهایش ایستادگی کردند و کار به جایی رسید که برای مدت ١٦ روز، فعالیت دولت فدرال متوقف شد.
به همین دلیل حزب دموکرات درصدد است در ٢٠١٨ کرسیهای کنگره را از آن خود کند و از آن طریق این امکان را برای خود فراهم آورد که دولت ترامپ را به تجدیدنظر در بسیاری از برنامههایش وادار کند. پس باید ٢٠١٨ را سال مهمی هم برای دموکراتها بدانیم و هم برای جمهوریخواهانی که نمیخواهند سلطه خود بر عرصه تصمیمگیری آمریکا را از دست بدهند؛ در غیر اینصورت بسیار بعید است که رویکرد دولت دونالد ترامپ تا سال ٢٠٢٠ تغییری داشته باشد؛ البته سنت دیرینه اینطور میگوید که حزب ساکن در کاخ سفید، معمولا در انتخابات میاندورهای، رقابت را به رقیبی که در حاشیه قرار گرفته است، واگذار میکند.
در شرایط فعلی، با توجه به اینکه ترامپ قدمهای اول خود را برمیدارد، قضاوتهای فعلی با توجه به اظهارات و رفتارهایی است که او مخصوصا در تقابل با هیلاری کلینتون از خود به نمایش گذاشت و به همین دلیل فرمانهای اولیهاش خیلی سروصدا ایجاد کرد. البته باید این را در نظر داشت که با توجه به مقاومتهایی که در درون آمریکا شکل گرفته است و حتی جمهوریخواهان هم نقدهایی جدی را مطرح میکنند، تضمینی وجود ندارد که ترامپ و دولتش بتوانند آنچه را در فضای تبلیغاتی- انتخاباتی به عنوان دکترین خود میشناساندند، به اجرا درآورند و به احتمال زیاد، با گذشت زمان، مجبور به عقبنشینی خواهد شد؛ حتی مشاوران و دستیارانش در تلاش هستند تا موضع رئيسجمهوری را نسبت به دیوارکشی دور کشور تغییر بدهند. درکل باید گفت دونالد ترامپ با اینکه به طور رسمی به عنوان رئيسجمهوری ایالات متحده آمریکا شروع به تصمیمگیری برای کشورش کرده است، همچنان در حسوحال روزهایی قرار دارد که با ناامیدی تلاش میکرد با طرح نظرها و نشاندادن رفتارهایی عجیب و به دور از شأن سیاسی و مدیریتی، شانس خودش را برای برندهشدن افزایش دهد.
در پایان ضروری است تأکید کنم که به دلیل نارضایتی جامعه آمریکا از نخبگان و توجه نشاندادن به رفتارهای پوپولیستی، در سال ٢٠١٨ یکبار دیگر جمهوریخواهان را در کنگره و سنا صاحب اکثریت کنند که باید گفت چنین اتفاقی ایدهآل دونالد ترامپ، رئيسجمهوری غیرقابلپیشبینی ایالات متحده آمریکا، خواهد بود.
*كارشناس آمريكا
دیدگاه تان را بنویسید