خبرگزاری تسنیم: نزدیکی به یکی از قدیمیترین و مهمترین کانونهای بحران منطقهای (افغانستان) و فراهم بودن بسترهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و امنیتی برای رشد تروریسم، موجب آسیبپذیری کشورهای آسیای مرکزی از این مقوله شده است. اگرچه به مرور زمان و با توسعه اقتصادهای داخلی، باز شدن نسبی فضای داخلی، کاهش تمرکز قدرت در دست چهرهها و گروههای خاص و تقویت ارتش و دستگاههای اطلاعاتی- امنیتی ملی، این آسیبپذیری در میان این کشورها به طور عام کاهش یافته است، لکن تاجیکستان وضعیت متفاوتی را در این میان تجربه کرده است. آسیبپذیری تاجیکستان از «تروریسم» تاجیکستان همچنان فقیرترین کشور در میان جمهوریهای شوروی سابق به حساب آمده و به لحاظ امنیتی و نظامی نیز بیشترین وابستگی را به روسیه داشته است. علاوه بر این، بستهتر شدن فضای سیاسی و افزایش بیسابقه سطح اقتدارگرایی این کشور از سال ۲۰۱۴ که به موجب آن فعالیت بسیاری از احزاب و گروههای سیاسی ممنوع شد و عده بسیاری از فعالین سیاسی این کشور یا به زندان افتاده و یا مجبور به ترک این کشور شدند، موجب آسیبپذیری بیش از پیش دوشنبه در برابر گروههای تروریستی، بهویژه داعش و طالبان
شده است. محدودتر شدن بیسابقه فضا برای مسلمانان و اسلامگرایان نیز دیگر وجه مشخصه تاجیکستان طی سالهای اخیر بوده است. طبیعتاً در فضایی که نارضایتیهای سیاسی، اقتصادی، مذهبی و اجتماعی به اوج خود رسیده و به سبب برخورد سخت با مخالفین، فضایی برای ابراز نارضایتیها وجود ندارد، جهت گرفتن (و یا جهت دادن) اعتراضات به سمت رادیکالیسم بسیار سهلالوصولتر میشود. تهدید بالقوه «داعش» چندی پیش بود که جمعی از جوانان تاجیک وابسته به داعش با حمله به گروهی از دوچرخهسواران خارجی، موجب قتل ۴ نفر از آنها شدند. اندکی پس از آن داعش مسئولیت این حمله را بر عهده گرفت و ویدئوی بیعت این افراد با ابوبکرالبغدادی را نیز منتشر کرد. البته هنوز هم مشخص نشده این حمله از طریق سازماندهی نیروهای داعش صورت گرفته و یا صرفاً تعدادی از جوانانی که در معرض آسیبهای گسترده فکری، اقتصادی و اجتماعی قرار داشتهاند به صورت خودجوش تصمیم به چنین اقدامی گرفتهاند؛ اما به هر ترتیب این مساله موجب شد «تهدید» داعش بسیار جدیتر از لفاظیهای سیاسی و شعارهای توخالی در تاجیکستان جلوه کند. به ویژه آن که وقتی آمار شهروندان تاجیک ملحق شده به گروههای تروریستی در
سوریه و عراق را ملاحظه میکنیم، بیشتر متوجه این تهدید میشویم. حضور طالبان در شمال افغانستان و تهدید مرزهای تاجیکستان روز یکشنبه، اما حمله دیگری در مرزهای جنوبی تاجیکستان در ناحیه فرخار به وقوع پیوست. یک خودروی حامل سه تن از کارمندان اداره جنگلهای تاجیکستان هدف گلوله قرار گرفته و در این حمله ۲ تن از آنها به قتل میرسند. در نخستین ساعات اولیه در بازار گمانهزنیها مشخص شد این حمله از آن سوی مرزها در افغانستان بوده است. بهویژه زمانی که مشخص شد چند روز پیش طالبان بخشهایی از این منطقه مرزی را تحت تصرف خود در آورده است، بازار شایعات گرمتر شد. صبح امروز بالاخره نیروهای مرزبانی کمیته دولتی امنیت ملی تاجیکستان نخستین موضعگیری رسمی در این زمینه را صورت داد. بنا بر این اطلاعیه یک گروه ۱۰-۱۲ نفری از شهروندان افغانی حدود ۱۰۰ متر وارد خاک تاجیکستان شده و این حمله را صورت داده اند. در پی این حمله روز ۲۷ آگوست چند هواپیمای جنگی که مشخص نبود متعلق به روسیه و یا تاجیکستان بودند، مواضع طالبان در نزدیکی مرزهای تاجیکستان را بمباران کردند. بنا به گفته محمدجاوید هجری، استاندار ولایت تخار افغانستان، ابتدا نیروهای
مرزبانی تاجیک به سوی مناطقی در افغانستان سلسله موشکهایی پرتاب کردند و در پی آن هواپیماهای جنگی عملیات خود را در این منطقه آغاز کردند. وی گفته است درگیری میان قاچاقچیان مواد مخدر و کارمندان اداره جنگل تاجیک علت اصلی صورت گرفتن این حمله موشکی و هوایی از سوی تاجیکستان شده است. یک بام و دو هوای دستگاههای نظامی و امنیتی روسیه و تاجیکستان اگرچه در این گزارش همچنان به نقش نیروهای طالبان در این حمله اشارهای نشده است، اما منابع آگاه برخی رسانههای تاجیک و البته شواهد حاکی از دست داشتن طالبان در این حمله دارند. با این حال، اما طالبان هم طی بیانیهای گفته است این حمله ربطی به نیروهای این گروه نداشته و شبهنظامیان طالبان حق حمله مسلحانه به شهروندان تاجیک را نداشتهاند. از سوی دیگر هم این سوال مطرح میشود که آیا صرفاً برای چند قاچاقچی مواد مخدر حمله موشکی و هوایی صورت گرفته است؟ یا این که تهدید بسیار بزرگتری در کمین مرزهای تاجیکستان وجود داشته که این چنین پاسخ کوبندهای به آن داده است؟ با این حال، اما یک مقام وزارت دفاع تاجیکستان اصل صورت گرفتن حمله هوایی از سوی تاجیکستان را رد کرده و گفته است که این کشور حق
حمله به قلمرو دیگر کشورها را ندارد و اگر چنین نیازی هم وجود داشته باشد، میبایست با هماهنگی و برگزاری جلسه اضطراری سازمان پیمان امنیت جمعی صورت پذیرد. پس از آن نیز وزارت دفاع روسیه با انتشار بیانیهای اعلام کرده بود که جنگندههای این کشور مواضع طالبان در شمال این کشور را هدف حمله قرار ندادهاند. پس از این دو تکذیبیه، رسانهها و شهروندان تاجیک سوالات بسیاری در خصوص این که چه کشوری این حمله هوایی را صورت داده و هواپیماهای جنگی متعلق به چه کشوری بودهاند، مطرح کردهاند. سناریوی مربوط به افشاگریهای محمدعلی رسولاف از سوی دیگر برخی سناریوهای دیگر نیز مطرح میشود. یکی از این سناریوها تلاش دولت تاجیکستان برای شکلدهی به یک حمله ساختگی جهت انحراف افکار عمومی از رسوایی صورت گرفته توسط محمدعلی رسولاف و افشاگریهای وی میباشد. بنا به گفته برخی تحلیلگران، افزایش فشارهای افکار عمومی به دولت و بهویژه کمیته دولتی امنیت ملی برای طرحریزی برنامه ترور کبیری موجب شده این حمله محدود و ناشناس از سوی برخی عوامل صورت گرفته و پاسخ کوبنده نیروهای نظامی (از طریق حمله هوایی) با تهدیدزایی از مقوله تروریسم، موجب بازگشت
مردم به سوی دولت شود. تکذیبیه طالبان نسبت به دست داشتن نیروهایش در این تیراندازی و بمباران هوایی در خاک افغانستان که نه دولت تاجیکستان و نه روسیه هیچ کدام مسئولیت آن را نپذیرفتهاند، این سناریو را تقویت میکند. با این حال همچنان هیچ سندی دال بر صحت این موضوع وجود ندارد. جدیتر شدن تهدید تروریسم در تاجیکستان و ضرورت بازگشت دوشنبه به تهران به هر ترتیب آن چه مسلم به نظر میرسد، روند فزاینده آسیبپذیری تاجیکستان در مقابل تروریسم و لزوم تقویت مبارزه علیه این پدیده شوم است. دوشنبه اگرچه تلاشهای زیادی برای به دست آوردن حمایت چین و روسیه به منظور مبارزه با تروریسم صورت داده است، اما به خوبی میداند تجربیات تهران در این امر نمونه مشابهی در میان قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای ندارد. بهویژه آن که حتی خود روسها و چینیها نیز بعضاً به این موضوع اذعان داشته و همکاریهای نزدیک خود با ایران در این زمینه را حفظ کردهاند. علاوه بر این، بسیاری از تحلیلگران نیز بر این عقیدهاند که بدون مشارکت ایران باثباتسازی منطقه بزرگ آسیای مرکزی و جنوبی، که شامل افغانستان نیز میشود، غیرممکن است. گلی یولداشوا، استاد ازبکی روابط
بینالملل چندی پیش در مصاحبه با ازبکستان تودی به این موضوع اشاره کرده بود. از سوی دیگر، تجربه تهران در صلح تاجیکستان و کمکهای گسترده به تاجیکان در خلال جنگ داخلی این کشور، در کنار کمک به بازسازی صلح و ثبات در آن پس از صلح، مزیت دیگری است که در کنار اشتراکات فرهنگی، تمدنی و زبانی ضریب اطمینان تهران را از هر بازیگر دیگری برای دوشنبه بالاتر میبرد. ایران طی این سالها بهرغم اظهارنظرهای تند دولت تاجیکستان و اظهار اتهامات بیاساس و غیرقابل پذیرش، تلاش کرده با نظرداشت به این موضوع، با صعه صدر و همچون یک برادر بزرگتر با این موضوع برخورد کند. نگه داشتن یک «مسیر بازگشت» برای مقامات دوشنبه و «عدم مقابله به مثل» بنا بر مصلحتهای مردم تاجیکستان اصلیترین راهبرد تهران در این مدت بوده است. به نظر میرسد در بازه کنونی که مردم تاجیکستان بیش از هر زمان دیگری به حمایتهای برادران ایرانی خود احتیاج دارند، بهترین زمان برای تغییر دیدگاه مقامات دوشنبه و بازگشت دوباره به تهران برای دستیابی به صلح، ثبات، پیشرفت و اعتلای تاجیکستان باشد.
دیدگاه تان را بنویسید